شباهت!!!

محمد بن مسلم می گوید :نزد حضرت امام محمد باقر علیه السلام رفتم تا از آن حضرت درباره قائم آل محمد علیه السلام سوال کنم ، آن حضرت پیش از آنکه من بپرسم ، فرمودند:

ای محمد بن مسلم ؛ همانا قائم آل محمد علیه السلام با پنج تن از پیامبران و رسولان شباهت دارد: یونس بن متی ، یوسف بن یعقوب ، موسی ، عیسی و حضرت محمد صلی الله علیه و آله.

اما شباهتش  به حضرت یونس ، در ظاهر شدنش پس از غیبت به صورت شخصی جوان است در حالی که یونس از نظر سن ، پیرمرد و بزرگسال بود.

و اما شباهتش به حضرت یوسف در غائب شدن اوست از چشم خویشان و نزدیکان و دیگر مردم و نهان بودنش از چشم برادرانش و پوشیده شدن کارش بر پدرش حضرت یعقوب علیه السلام با این که فاصله میان او و پدر و خاندان و پیروانش نزدیک بود.

و اما شباهتش به حضرت موسی علیه السلام در پیوستگی ترس و طولانی شدن غیبت و پنهان بودن ولادتش و سختی افتادن شیعیانش ، پس از غائب شدن اوست ...

و اما شباهتش به حضرت عیسی علیه السلام در اختلافات و گروه گروه شدن مردم است درباره او تا جایی که دسته ای گفتند: او متولمتولد نشده است و دسته ای دیگری گفتند : (او متولد شده و) از دنیا رفته است و گروه سوم گفتند : کشته گشت و به دار آویخته  شد. (مردم نیز در باب مهدی (عج)اختلاف کنند و گروه گروه گردند و آرا متفاوتی ابراز کنند).

و اما شباهت او به جدش حضرت محمد (ص) در قیامش با شمشیر و کشتار دشمنان خدا و رسول او و سرکشان و ستمگران  است .

برگرفته از کتاب کمال الدین :ج۱، باب ۳۲ ، ص ۳۵۹

بهاری برای نجات بشر!

http://s4.picofile.com/file/7742292040/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B14.jpg

بهار همیشه با تحفه ی سرسبزی، شادابی و نشاط همراه است. بنابراین، طبیعت و تمام موجودات به بهار عشق می ورزند. بررسی روایات نشان می دهد ترسیمی كه از امام مهدی(عج) و دستاورد های آن بزرگ مرد صورت گرفته مملو از جلوه های بهاری است. حتی از امام (عج) به عنوان بهار نام برده شده است. عصر ظهور عصر زیبایی، نوآوری، شكوفایی و خوبی ها است. دوران معنویت گرایی، خرد ورزی و دادگری مطلق است. هنگامه رویش و بالندگی روحی و تكامل واقعی است. زمان نعمت، رحمت، بركت و پیشرفت است. دوران حاكمیت دین، قانون، نظم و عدل است...(به ادامه مطلب بروید...)

ادامه نوشته

حضرت مهدی(عج) بهاری ست!

http://s4.picofile.com/file/7742284943/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B13.jpg

بهار همیشه با تحفه ی سرسبزی، شادابی و نشاط همراه است. بنابراین، طبیعت و تمام موجودات به بهار عشق می ورزند. بررسی روایات نشان می دهد ترسیمی كه از امام مهدی(عج) و دستاورد های آن بزرگ مرد صورت گرفته مملو از جلوه های بهاری است. حتی از امام (عج) به عنوان بهار نام برده شده است. عصر ظهور عصر زیبایی، نوآوری، شكوفایی و خوبی ها است. دوران معنویت گرایی، خرد ورزی و دادگری مطلق است. هنگامه رویش و بالندگی روحی و تكامل واقعی است. زمان نعمت، رحمت، بركت و پیشرفت است. دوران حاكمیت دین، قانون، نظم و عدل است...(به ادامه مطلب بروید...)

ادامه نوشته

شباهتهای یوسف زهرا با یوسف کنعانی(قسمت4)

اختلاف این دو گروه پایان نیافت تا این که به محضر محمد بن عثمان آمدند و پاسخ درست را از او جویا شدند. به سفارش او، نامه ای به امام عصر (عج) نوشته شد. حضرت نیز پاسخ چنین مرقوم فرمودند:

«إن الله تعالی هو الذی خلق الاجسام … أمّا الائمه _ علیهم السلام _ فإنهم یسألون الله تعالی فیخلق و یسألونه فیرزق إیجاباً لمسئلتهم و إعظاماً لحقهم»؛[۱]


خداوند، آفریننده اجسام است … ولی ائمه _ علیهم السلام _ از خداوند درخواست می کنند، او نیز می آفریند و روزی می دهد. این به دلیل اجابت دعای آنان و تکریم مقام ایشان است...

ادامه نوشته

شباهتهای یوسف زهرا با یوسف کنعانی(قسمت3)

و از خداوند درخواست می کرد که به زودی یوسف را ببیند:«عسی الله أن یأتینی بهم جمیعاً»؛[۱]امیدوارم خداوند، همه آنان را به من بازگرداند.ولی در مقابل، برداردان با این که او را نکشتند و در چاه انداختند، به امید این که قافله ای، او را بیابد و با خود ببرد:«قال قائل منهم لاتقتلوا یوسف و ألقوه فی غیابت الجب یلتقطه بعض السیاره ان کنتم فاعلین»؛[۲]

یکی از آنان گفت: یوسف را نکشید. اگر می خواهید کاری انجام دهید، او در نهان گاه چاه بیفکنید تا قافله هایی، او را برگیرند (و با خود به مکان دوری ببرند).

با این حال، برادران، یوسف را فراموش کرده بودند و چون یعقوب، از یوسف یاد می کرد، وی را سرزنش می کردند:«قالوا تالله تفتؤا تذکر یوسف حتی تکون حرضاً او تکون من الهالکین»؛[۳]گفتند: به خدا سوگند! تو آن قدر از یوسف یاد می کنی که ممکن است بیمار شوی یا هلاک گردی.«و لما فصلت العیر قال أبوهم انی لأجد ریح یوسف لولا أن تفندون قالوا تالله إنک لفی ضلالک القدیم»؛[۴]هنگامی که کاروان (از سرزمین مصر) بیرون آمد، پدرشان (یعقوب) گفت: اگر مرا به نادانی و کم خردی، متهم نکنید، (باید بگویم که) بوی یوسف را احساس می کنم. گفتند: به خدا سوگند! تو در همان گمراهی پیشین ات هستی.در مسأله غیبت یوسف زهرا _ علیه السلام _ نیز برخی که از هدایت الهی برخوردارند، پیوسته با امید به فضل خداوندی، ظهور او را انتظار می کشند و هرگز از رحمت الهی نا امید نمی شوند. در دعای عصر غیبت که از ناحیه مقدسه رسیده است، چنین می خوانیم:«… ولا تنسنا ذکره و انتظاره و الایمان به قوه الیقین فی ظهوره و الدعاء له و الصلاه علیه»؛[۵](خدایا) یاد او، انتظارش، ایمان به او، باور شدید به ظهور او، دعا برای او و توجه به او را در ما به فراموشی مسپار!در مقابل، گروهی دیگر که خداوند بر دل هایشان قفل زده است و از درک حقایق ناتوان اند، امیدی به آمدنش ندارند. حتی گاهی وجودش را انکار می کنند.امام صادق _ علیه السلام _ به زراره فرمود:«یا زراره و هو المنتظر و هو الذی یشک الناس فی ولادته منهم من یقول مات أبوه فلا خلف له … و منهم من یقول ماولد …»؛[۶]ای زراره! او (حضرت مهدی «عج») کسی است که آمدنش را انتظار می کشند. اوست که مردم در تولدش شک می کنند. برخی می گویند: پدرش از دنیا رفت و فرزندی نداشت … و برخی می گویند: هنوز به دنیا نیامده است … .

ادامه نوشته

شباهتهای یوسف زهرا با یوسف کنعانی(قسمت2)

۳- کودکی غیبت یوسف از دوران کودکی آغاز شد:«و جاءت سیاره فأرسلوا واردهم فأدلی دَلوَه قال یا بشری هذا غلام»؛[۱]و (در همین حال) کاروانی فرا رسید و مأمور آب را (در پی آب) فرستادند. او دلو را در چاه افکند. (ناگهان) صدا زد: مژده باد این کودکی است (زیبا و دوست داشتنی)!غیبت یوسف زهرا _ علیه السلام _ نیز از دوران کودکی آغاز شد.

امام صادق _ علیه السلام _ می فرمایند:
«قال رسول الله _ صلّی الله علیه و آله _ لابد للغلام من غیبته فقیل له: و لم یا رسول الله؟ قال: یخاف القتل»؛[۲]
رسول خدا _ صلّی الله علیه و آله _ فرمود: ناچار برای آن کودک (امام مهدی «عج») غیبتی خواهد بود. پرسیده شد: برای چه؟ فرمود: برای محفوظ ماندن جانش.
حضرت مهدی (عج) در سال ۲۵۵ هجری به دنیا آمد. آغاز غیبت صغرا نیز در سال ۲۶۰ هجری است. بنابراین، ایشان در آغاز غیبت صغری، پنج ساله بوده اند...

ادامه نوشته

شباهتهای یوسف زهرا با یوسف کنعانی(قسمت1)

مقدمه گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی چون نیک بدیدم، به حقیقت، به از آنی 

یکی از ویژگی های روانی آدمی این است که هماره در رویارویی با امر تازه و بدیع، حالت دفاعی به خود می گیرد و کمتر به پذیرش آن گردن می نهد. این امر به ویژه آن گاه تشدید می شود که پدیده جدید حالت رمزگونه داشته باشد و اعتقاد به آن، زمینه ساز تحولی بنیادین در باورها، اندیشه، منش و روش زندگی او شود. برعکس. در برابر موضوعی که پیشینه داشته یا در زمان های پیش، یک یا چند بار رخ داده است، مقاومت چندانی از خود نشان نمی دهد و به سادگی، آن را می پذیرد.

یکی از شیوه های چیره شدن بر این وضعیت، عادی جلوه دادن آن مسأله است. یعنی تبیین این نکته که موضوع مورد نظر، مسبوق به سابقه بوده و برای دیگران نیز رخ داده است. قرآن کریم نیز همین شیوه را به کار گرفته است. در صدر اسلام، روزه، حکمی جدید و همراه با اندکی مشقت می نمود؛ زیرا روزه دار می بایست از بسیاری از امور مباح چشم بپوشد و از ارتکاب آنها خودداری کند. شاید برخی از مسلمانان در برابر چنین حکم بی سابقه ای، واکنش نشان می دادند و آن را به سختی می پذیرفتند. از این رو، قرآن کریم، ابتدا مسلمانان را از نظر روانی برای پذیرش آن آماده می کند. خداوند متعال می فرماید:«یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم»...

ادامه نوشته