دانلود مستند صدای شیطان (افشای پشت پرده صنعت موزیک)

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مستند صدای شیطان کاری مشترک از تیم منذرین و جنبش سایبری 313 است.

هدف اصلی این مستند افشای پشت پرده ی صنعت موزیک و افشای چهره ی شیطانی برخی از خواننده های محبوب شده در بین نسل جوان و همچنین بررسی نفوذ فراماسونری و ایلومناتی و شیطان پرستی در این صنعت است.

ادامه نوشته

شیطانی در لباس انسان

حتما شما هم خوب می دانید هدف این گروهک چند نفره نابودی کامل جمهوری اسلامی ایران است ...
این گروه اهداف مشترکی با رژیم اشغالگر قدس دارد ....
در زمان 8 سال دفاع مقدس به مردم ایران پشت کردنند و زیر چتر صدام ملعون بودند ...
بیایید نگاهی کنیم به جنایت فرقه رجوی :
1-در عملیات آفتاب ۳۵۰۰نفر از جوانان ما شهید کردند و ۴۱۷ نفر را به اسارت خود در آوردند ...
2-در عملیات چلچراغ با کمک رژِیم بعثی عراق و با کمک تسلیحات شیمیایی توانستند ۸۰۰۰ جوان ایرانی را به شهادت برسانند ...
اما طمع کثیفشان باعث شکستشان شد بیش از ۱۳۰۴نفر در عملیات مرصاد به هلاکت رسیدند ....
علمیات مرصاد عملیاتی بود که ایران با قدرت نظامی خود و جوانان غیور میهن توانست به راحتی این سازمان را تا مرز سقوط هم بکشاند ...
این همه جنایت علیه ملت ایران نه نظام ایران ...
نشانه ی چیست؟؟
نشانه حقوق بشر نشانه ی آزادی نشانه ی ایمان
حرف های خنده دار غرب همچنان ادامه دارد ...
ما منتظریم تا سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران این گروه را از صفحه ی روزگار محو کند ...
تمامی این آمار ها از آرشیو روزنامه تایمز گرفته شده است ...
در صورت اختلاف در آمار ها به ما گوش زد کنید ....

نشر شده در : افسران . نوبت شما .

چه چیز شیطان را شیطان کرد؟

نامش " حارث " بود. اهل آسمان همه می شناختندش. آوازه نمازهایش همه جا پیچیده بود.داستان از انجا شروع شد که ناگهان روال همیشگی زندگی اش  ریخت به هم. خدا از همه خواسته بود که به پای آدم (ع)  بیفتند.

و این سخت بود. انگار حسی تازه را ته ِ ته ِ ته دلش یافته بود. حسی غیر از این همه سال پرستشی که ریخته بود پای خدایش. خودش! به خدا گفت: " قول می دهم تا ابد عبادتت کنم. برای تو سجده کنم ولی برای این آفریده ات هرگز! حرف کمی نبود. حرف روی حرف خدا زده بود. خدای مهربان از او پرسید: " چرا نمی خواهی از سجده گزاران باشی؟ " انگار او اصلا نفهمیده بود، در مقابل چه کسی ایستاده و دارد سوال چه کسی را جواب می دهد. گفت: چون من موجودی نیستم که به مشتی خاک سجده کنم. داشت همین عبادتهای نفهمیده اش را به رخ خدا می کشید... و خدا...خدای مهربان او را از خودش راند. از مهربانی قشنگش!

خوبتر که فکر می کنم می بینم چیزی که "حارث" را " ابلیس" کرد دلش بود. او می خواست خدا را هر جور که دلش می خواهد بپرستد نه آن جور که خدا می خواهد....

برگرفته از آیات مبارکه سوره بقره و حجر

منبع:مطالبی خاص و جذاب

وقتی شیطان به نماز دعوت می کند (داستان کوتاه و عبرت اموز)

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند.

همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند؟؟

مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:

((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید…

من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم…

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند.

همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند؟؟

مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:

((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید…

من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم…

 


چه کارهایی شیطان را ناراحت می کند؟

روزى ابلیس (شیطان) در گوشه مسجد الحرام ایستاده بود. حضرت رسول صلى الله علیه و آله هم سرگرم طواف خانه کعبه بودند. وقتى آن حضرت از طواف فارغ شد، دید
ابلیس ضعیف و نزار و رنگ پریده ، کنارى ایستاده است ، فرمود: اى ملعون ! تو را چه مى شود که چنین ضعیف و رنجورى ؟!
گفت : از دست امت تو به جان آمده و گداخته شدم . فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند؟
گفت : یا رسول الله ! چند خصلت نیکو در ایشان است ، من هر چه تلاش ‍ مى کنم
این خوى را از ایشان بگریم نمى توانم . فرمود: آن خصلت ها که تو را ناراحت
کرده کدام اند؟
۱- هنگامیکه به هم می رسند سلام می کنند.
۲- با هم مصافحه می کنند.
۳- برای هر کاری که می خواهند انجام دهند ان شاءالله می گویند.
۴- از گناه استغفار می کنند.
۵- تا نام حضرت محمد (ص) را می شنوند صلوات می فرستند.
۶- ابتدای هرکاری بسم الله الرحمن الرحیم می گویند.
(منبع: انورالمجالس، ص۴۰)

مرد و شیطان

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه ی خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه ی خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد  و لباس هایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد وبه خانه برگشت. مرد لباس هیش را عوض کرد و دباره راهی خانه ی خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجددا زمین خورد!  او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباس هایش را عوض کرد و راهی خانه ی خدا شد. در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد:" من دیدم شما در راه مسجد دوبار به زمین  افتادید"، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول ازاو به فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ به دست درخواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و...(به ادامه مطلب بروید.)

ادامه نوشته