مرد و شیطان
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه ی خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه ی خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباس هایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد وبه خانه برگشت. مرد لباس هیش را عوض کرد و دباره راهی خانه ی خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجددا زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباس هایش را عوض کرد و راهی خانه ی خدا شد. در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد:" من دیدم شما در راه مسجد دوبار به زمین افتادید"، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول ازاو به فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ به دست درخواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و...(به ادامه مطلب بروید.)

امیدوارم که با ذکر یک صلوات از گشت و گزار در این وبلاگ مهدوی نهایت استفاده را ببرید.