شعر آقا درباره امام زمان(عج)

از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان

بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن استhttp://www.tebyan12.net/wp-includes/js/tinymce/plugins/wordpress/img/trans.gifدستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است

شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است

سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است

بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به جام هوس گشت آشنا

روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است.

بهارم با گل نرگس بهار است

السلام علیک یا ابا صالح المهدی

بهارم با گل نرگس بهار است

که مهتاب شب و شمس نهار است

همه بوی خوش نسرین و سنبل

یقین از عطر آن یکتا سوار است

به فرمانش همه عالم مطیعند

که گیتی / حلقه ای در دست یار است

جهان وا می شود چون غنچه ی گل

چو بیند جان هستی / آن نگار است

دل هر شیعه از شوق زیارت

چو یاس و سوسن و سرو و چنار است

الهی حضرتش آید بهاری

که با رویش بهار اندر بهار است

اللهم عجل لولیک الفرج