رابطه حجاب با سلامت روانی زنان(مقدمه)

حجاب و پوشش تأثیر زیادی بر روح و روان زن دارد. عفاف و پوشیدگی برای زن همچون سد و حفاظی است که در سایه آن از هر ذلّت و تحقیری در امان می ماند. دین اسلام با واجب کردن حجاب، می خواهد زن بازیچه دست شهوت پرستان نباشد و ارزش او به میزانی تنزّل نکند که تنها وسیله ای شود برای اطفاء شهوت ها.

اهمیت حجاب زن از آن جهت است که نه تنها حافظ اخلاق و تجسم تقوی و عفت در سطح جامعه است، بلکهوجود چنین حکمی در اسلام نوعی احترام گذاردن به زن مسلمان و محفوظ نگهداشتن وی از نگاه های گناه آلود مردان است. چنانکه در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمودند«لا حُرْمَهِ لِنِساءِ اَهْلِ الذِّمَّه اَنْ یُنْظَرَ اِلی شُعُورِهِنَّ وَ اَیْدیِهِنَّ» (تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 591) یعنی زنان غیر مسلمان چون در حریم دین داری و ایمان نیستند، نگاه کردن به آنها [تا وقتی به قصد لذت بردن نباشد] اشکال ندارد.

شهید مطهری می گوید: حقیقت این است که بدبختی ها و سیه روزی های قدیم زن غالبا معلول این جهت بود که انسان بودن او به فراموشی سپرده شده بود و بدبختی های جدید او از آن جهت است که عمدا یا سهوا زن بودن او و موقعیت طبیعی و فطری اش، رسالتش، تقاضای غریزی اش و استعدادهای ویژه اش به فراموشی سپرده شده است (مجموعه آثار، ج 19، ص 30)

زن به دلیل این که عواطف و احساسات قوی تری نسبت به مرد دارد، از نظر روانی نفوذ پذیرتر از مرد است و در بین عوامل بیرونی، بیشتر از مرد متأثّر می شود. این تأثّر و نفوذپذیری وقتی از سوی شوهر باشد، باعث می شود وحدت و یگانگی روانی زن حفظ شود، اما وقتی از چند منبع باشد و آن زمانی است که زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر می شود، به آسانی تحت تأثیر روانی و عاطفی آنان قرار می گیرد و وحدت روانی او از بین می رود و با از بین رفتن وحدت روانی، دچار اضطراب و آشفتگی می شود (حجاب از دیدگاه روانشناسی)

در منابع اسلامی درباره آثار روانی حجاب و بی حجابی مطالب زیادی وجود دارد. مثلاً در آیه 60 سوره نور درباره فلسفه حجاب می فرماید: «وَ اَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرُ لَهُنَّ»؛ و اگر «زنان» خود را بپوشانند برای آنها (خیر) بهتر است. کلمه «خیر» که به معنای سود و نفع است، مطلق است و به دلیل اطلاقش، هم شامل نفع مادی می شود و هم نفع معنوی. در آیه 53 سوره احزاب، سود و نفع حجاب مشخص تر بیان شده است، در آنجا که می فرماید: «ذلِکُم اَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»؛ این کار (حفظ حریم بین زن و مرد) برای پاکی دل های شما و آنها بهتر است. بنابراین طبق این دو آیه می توان گفت، اثر مهم حجاب برای زن، طهارت و پاکی قلبی است که مقدمه ای برای رسیدن به سلامت قلبی (قلب سلیم) است و از آن در روانشناسی به «سلامت روانی» تعبیر می شود.

در روایات نیز به تأثیر روانی حجاب بر زن اشاره شده است. امام علی (علیه السلام) در وصیّت خود به امام حسن (علیه السلام) می فرماید: «وَاکْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ اَبْصارِهِنَّ بِحِجابِکَ اِیّاهُنَّ، فَاِنَّ شِدَّهَ الْحِجابِ اَبْقی عَلَیْهِنَّ.»؛ (زنان را) در پرده حجاب نگاه دار تا نامحرمان را ننگرند، زیرا که سخت گیری در پوشش، عامل سلامت واستواری آنان است. (نهج البلاغه نامه 31)

همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید«صِیانَهُ الْمَرْاَهِ اَنْعَمُ لِحالِها وَ (اَدْوَمُ) لِجَمالِها»؛پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او می شود. (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 255)؛ منظور از حال زن در این حدیث، وضعیت روانی اوست که رعایت حجاب سبب تعادل آن می شودونیز پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «خَیْرُ نِسائِکُم اَلْعَفیفَهُ»؛ بهترین زنان شما زنان پاکدامن وعفیف اند. (الکافی 1367، ج 5، ص 324)؛ این روایت نیز همان چیزی را می گوید که در آیه 60 سوره نور گذشت.

به یاری حضرت زهرا(س) این مبحث ادامه دارد...

چرا باید چادر بپوشم؟؟!! "آخه دست و پاگیره"

 http://up-emamemonji.tk/pics/koodak-hejab.jpg

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

راستش یه مدتی بود که نویسنده مون خانم سادات گمنام که در بخش عفاف وبگاه فعالیت می کردن به خاطر مشغله زیاد وقت نکردن که این بخش رو به روز کنند لذا تصمیم گرفتم که خودم دست به کار شم.

راستش علاوه بر آپدیت نشدن این بخش یه مسئله دیگه هم باعث شد که این بخش رو به روز کنم اونم وضعیت فوق العاده بد حجاب اطرافیان و همشهریامون هست. جالبه که جدیدا دخترای چادر کوهان دار شدن!! می دونین که منظورم چیه اگه نمی دونین عیبی نداره الان میگم منظورم چیه! راستش چند وقت پیش تو نت داشتم میگشتم که یک حدیث از پیغمبر دیدم که مضمونش این بود که در آخر الزمان زنانی می آید که بر روی سر آنها کوهانی همچون کوهان خراسانی وجود دارد! و این ها مورد لعنتند! و همین حدیث باعث شد که یک پست حدودا یک ماه پیش بزنم و خواهران دینی خودم رو هشیار کنم تا خدای نکرده لعین نباشند. اما تا چند وقت پیش فکر می کردم بی حجابها یا بهتر بگم بد حجابها این مشخصه رو دارن اما چند وقت پیش تو خیابان دختری چادری رو دیدم که روی دختر بد حجاب رو تو داشتن کوهان سفید کرده بود!! اما چرا نمی دونم؟؟!! راستش نمی خواستم اینطوری متن رو ادامه بدم ولی چاره ای نیست باید بگم که خواهرای عزیز من ای کسانی که از نظر پیغمبر ریحانه هستید دوست دارم همیشه ریحانه باشید و نه مروج فحشا!! خواهرم برای من به صورت نوعی که یک مرد هستم فرقی نمی کنه که دخترا با حجاب باشن یا نه ، چون خدا از من مرد خواسته که وقتی با یک زن مواجه میشم سرمو بندازم پایین و رد بشم اما واقعا دلم میسوزه که شما خواهران گلم خدای نکرده به خاطر خوشی چند روزه دنیا ، آخرت رو از دست بدین! درسته که خدا مهربونه ولی شدید العقاب هم هست! فکر می کنید که با خودنمایی در جامعه مورد توجه قرار می گیرین؟؟!! من جواب میدم صد در صد!!! اما به چه قیمت؟؟!

کسانی که با خودنمایی شما ، چهار چشمی نگاهتون میکنن با خودنمایی یکی دیگه اون رو برانداز می کنند و آدم حوس باز پایبندی نداره!!! و زندگی که به خاطر خودنمایی و تحریک قوه ی جنسی طرف مقابل شروع بشه آیا به نظر خودتون پا بر جاست؟؟!!

مسلما با اندکی فکر می گین نه!!!

خوب پس وقتی آدم با چند سال جوانی کردن در جوانی(البته این کار از نظر من حماقت محض هست و نه جوانی کردن) خسر الدنیا و الآخرت میشه پس چرا باید این کار رو بکنه واقعا چرا!!!

حیف نیس چادر ، حیف نیس ... خواهرم اگر چشم به عنایت ائمه داری اول خودت به خودت عنایت کن و مطمئن باش وقتی عنایتشون بر شما بیفته چنان لذتی رو حس می کنین که نگو!!! امتحانش مجانیه!!! یه مدت با حجاب باشین اگه از درون احساس آرامش نکردین هر چی دلتون خواست بگین!!! ولی میگین چرا باید احساس آرامش کنیم مگه حجاب چیه؟؟!! من میگم چیه حجاب نماد عفاف هست و وقتی این خصیصه در شما تجلی پیدا میکنه روح شما که از درون عفاف گرا هست شاد میشه و با شادی روح آثار مادی و معنوی چشمگیری رو در زندگیتون به صورت باور نکردنی مشاهده می کنید!!!

به امید چادری شدن همه دختران...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خواهرم مورد لعنت نباش!

با سلام خدمت شما همراهان و بازدیدکنندگان محترم پایگاه اینترنتی امام منجی(عج)

راستش چند روز پیش که در نت داشتم قدم می زدم! به یک حدیث جالب از پیامبر اسلام برخورد کردم که مضمون اون به این شرح بود که : در آخرالزمان زنانی می آید که بر سر آنها کوهانی چون کوهان شتر خراسانی وجود دارد دارد! واینها مورد لعنت اند.

یعنی دقیقا همون دخترایی که امروزه در اطراف خودمون زیاد می بینیم!

راستش رو بخواین از وقتی این حدیث رو خوندم با خودم گفتم چرا خواهرهای من باید مورد لعنت باشند؟! واقعا چرا؟! از نظر شما حیف نیست که زندگی چند روزه ی دنیا رو که برای امام علی(ع) از آب بینی بزی کمتر بود را به زندگی همیشگی آخرت بفروشیم و مورد لعنت قرار بگیرم؟! یا اصلا حرف آخرت و مورد لعنت شدن هیچی ، آیا شما دوست دارین شوهرتون به غیر شما خدای نکرده به کس دیگری نظر داشته باشه؟!

فکر نمی کنم دوست داشته باشین که اگه دوست داشته باشین خصلتی دارای که با خصلتهای خدادادی خدا در تمایز هست و همین امر خبر از یک مریضی میده!

پس حالا که دوست ندارین شوهرتون به خانمهای دیگه خدای نکرده نظر داشته باشه پس شما هم خودتون رو در معرض دید مردان دیگه قرار ندید لطفا!

انشاالله که این دلنوشته مورد توجه شما خواهران گرامی قرار گیرد و حداقل یکی از شما هم که شده به حجاب روی بیاورید.

در پناه حضرت حق شاد و موفق و پوشیده و باعفاف باشید.

یا فاطمة الزهرا(س(

یک داستان جالب!

این متن خاطره یک روحانی جوان است. که پیشنهاد می‌دهیم تا انتها آن‌را بخوانید. بگذارید از اول سفر برایتان بگویم سفری که با خواهران دانشجو جهت زیارت مشهد مقدس برگزار شده بود از میان اتوبوسی که ما با آن‌ها همسفر بودیم حداکثر چند نفر انگشت شمار با چادر الفت داشتند...

به ادامه مطلب بروید(فوق العاده زیباست)...

ادامه نوشته

راست می گی چادری بودن سخته اما...

آره راس میگی سخته! خیلی هم سخته. من نگفتم حجاب داشتن و مخصوصا چادری بودن اونم تو جامعه امروز سخت نیست. منم مثل خودتم. خوب معلومه که دلم میخواد تو آفتاب تابستون لباس روشن بپوشم و آستینامم بزنم بالا و باد بپیچه تو موهام و نفس بکشم. فهمیدنِ این که این از چادر آسون تره که چیز پیچیده ای نیس.

ولی میدونی چیه. یه دوستی دارم که تازه عقد کرده. یه بار با بچه ها قرار گذاشته بودیم برای یه برنامه گردشی، برنامه ای که خود اون دوستم مدتها بود تلاش میکرد هماهنگ بشیم و بریم. خلاصه هممون بودیم. 4 - 5 نفر. بعد روز قبل از قرارمون زنگ زد به من که من نمیام!

گفتم شوخی میکنی. اصلا به اصرار تو جور شد برنامه. اگه نیای به ما هم خوش نمیگذره نمیریم. گفت نه شرمندم ولی جدی گفتم. پرسیدم چرا؟ میدونی چی گفت؟ گفت امیر (نامزدش) فردا رو مرخصی گرفته که منو ببره ... ! گفتم خب بهت گفته نیای؟ گفت نه. مطمئنم اگه بهش بگم برنامه داریم میگه با شما بیام. ولی خب تو نمیدونی وقتی با هم میریم ... چقدر خوشحال میشه. گفتم خب میتونین بعدا برین. گفت نه. دوست ندارم خوشحالیش خراب بشه. چون برام مهمه.

گفتم یعنی اینقدر مهمه که برنامه ای که انقدر منتظرش بودی کنسل شه؟ گفت این که کوچیکه! عروسی تو هم بود نمیومدم!! گفتم خاک تو سرت تو دیگه خیلی عاشقی دختر! هنوز داغی!

گفت نیستی نمیدونی! ایشالا قسمت تو هم بشه تا بفهمی که وقتی برای عشقت از خودت میگذری چه لذتی داره. از هر شیرینی و تفریحی که فکرشو بکنی بیشتر میارزه.

جمله آخرش مدتهاست عین زنگ تو گوشمه!! «نیستی نمیدونی! ایشالا قسمت تو هم بشه تا بفهمی که وقتی برای عشقت از خودت میگذری چه لذتی داره. از هر شیرینی و تفریحی که فکرشو بکنی بیشتر میارزه.»

آره من مطمئنم براش خیلی سخت بود نیاد. چون میدونم چقدر براش مهم بود اون برنامه. ولی فهمیدم شیرینی عشقی که تو دلشه، سختی این از خود گذشتگی رو از یادش برده!!

از اون شب من بارها با خودم فکر کردم که من چقدر عاشق خدام. چقدر قبول دارم که اون واقعا عاشقمه. مطمئنم عشق خدا به من حتی از عشق امیر به نگار هم بیشتره. اما حیف که باورش نمیکنیم...