دو هفته پيش شهيد كاظمى پيش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: يكى اين‌كه دعا كنيد من روسفيد بشوم، دوم اين‌كه دعا كنيد من شهيد بشوم. گفتم شماها واقعاً حيف است بميريد؛ شماها كه اين روزگارهاى مهم را گذرانديد، نبايد بميريد؛ شماها همه‌تان بايد شهيد شويد؛ وليكن حالا زود است و هنوز كشور و نظام به شما احتياج دارد. بعد گفتم آن روزى كه خبر شهادت صياد را به من دادند، من گفتم صياد، شايسته‌ى شهادت بود؛ حقش بود؛ حيف بود صياد بميرد. وقتى اين جمله را گفتم، چشم‌هاى شهيد كاظمى پُرِ اشك شد، گفت: ان‌شاءاللَّه خبر من را هم به‌تان بدهند!...(به ادامه مطلب بروید.)