داستانی زیبا از شاهرخ ضرغام(حر انقلاب اسلامی)

مرتب میگفت:من نمیدونم، باید هر طور شده، کله پاچه پیدا کنی!

گفتم آخه ،آقا شاهرخ تو این آبادان محاصره شده غذا هم درست پیدا نمیشه: چه برسه به کله پاچه . بالاخره به کمک یکی از آشپزها کله پاچه فراهم شد.گذاشتم داخل یک قابلمه،بعد هم بردم مقّر شاهرخ و نیروهایش.

فکر کردم قصد خوشگذرانی و خوردن کله پاچه دارند.اما شاهرخ رفت سراغ چهار اسیری که صبح همان روز گرفته بودند...

...به ادامه مطلب بروید

ادامه نوشته

چه جالب!+فیلم

http://s4.picofile.com/file/7739702903/%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8_%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87.jpg

نادر طالب زاده مستند ساز برجسته و چهره آشنا سینما و تلویزیون و مدیر برنامه راز میهمان برنامه شب های مستند، متولد ۱۳۳۲ از تهران و دارای مدرک کارشناسی ادبیات انگلیسی و کارشناسی ارشد سینما از دانشگاه کلمبیا می باشد . این مستند ۳۵ میلی‌متری که در زمان جنگ و در سال ۱۳۶۲، طی عملیات آبی-خاکی خیبر ساخته شده است، به ماجرای پروژه عظیم مهندسی جنگ، یعنی احداث جاده ۱۳ کیلومتری سید الشهداء(ع) در دل مرداب‌های هور، طی عملیات خیبر می‌پردازد...

ادامه نوشته

دلبری که زود از جمع ما جدا شد!روح الله الموسوی الخمینی

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در برنامه سمت خدا مطالبی پیرامون رضایت امام زمان بیان داشتند.

اگر ما حرف امام را گوش بدهیم ایشان از ما راضی می شوند.
 
بعضی ها می گویند: چکار کنیم که امام زمان(عجرا ببینیم؟
 
دیدن امام لطف است ولی اویس قرنی پیامبر را ندید ولی پیامبر را دوست داشت.

در جبهه پسر بسیجی را دیدم که نمی گذاشت وارد جلسه شوم.

گفتم من را نمی شناسی؟

گفت نه.

گفتم من قرائتی هستم. مرا در تلویزیون ندیده ای؟

گفت: روستای ما برق ندارد.

گفتم اینجا چه می کنی.

گفت:...

ادامه نوشته

می خواست مانند جدش شهید شود!

«پرویز تک زارع» از بسیجیان شهرستان آبیک درباره عکسی که می بینید چنین روایت می کند:

«آن روزها من کارمند بنیاد شهید آبیک بودم. مغازه هم داشتم، برای اولین بار بود که در سال ۶۵ به جبهه اعزام می شدم، آن هم از بسیج آبیک. حاج آقای طباطبایی، با درخواست مردم،  تازه به شهر ما آمده و امام جمعه آبیک بود. نمازهایش را همه دوست داشتند و انسجام خوبی در شهر ایجاد کرده بود.دیدن چهره بشاش و همیشه خندان او حسابی شارژمان می کرد.
 
این عکس مربوط به روز اعزام من است و من از زیر قرآنی که به دست ایشان بود گذشته و عازم جبهه ها شدم، در حالی که او می گفت: دست علی به همراهتان باشد؛ اما خود که پس از ما به جبهه ها اعزام شده بود، از خداوند خواسته بود تا همانند جَد بزرگوارش به شهادت برسد، که این چنین نیز شد و تکه های پیکر مطهرش را پس از عبور تانک های دشمن از رویش، جمع آوری و به خاک سپردند، در حالی که صورتش کاملا سالم و نورانی مانده بود.