توصیه های خواندنی از موسس مکتب جعفری!

راحت طلبی و تنبلی همیشه در انسان وجود دارد. همین موجب می شود انسان وقتی به جایی می رسد تصور کند دیگر مشکلی ندارد و کار تمام است؛ در حالی که اگر خوب بیندیشد، می بینید که تازه اول مشکل است. هر قدر انسان در نردبان تکامل بالاتر می رود، سقوطش خطرناک تر می شود. کوه بزرگی را تصور کنید که عده ای قصد دارند به قلّه آن صعود کنند. کسانی که در دامن کوه سیر می کنند، خطر چندانی تهدیدشان نمی کند. آن ها که کمی بالاترند، اگر بلغزند، ممکن است فقط یکی دو متر سقوط کنند؛ ولی بالاخره جان سالم به در می برند؛ اما آن ها که تا نزدیکی قلّه بالا رفته اند، اگر سقوط کنند، به هیچ وجه نجات نخواهند یافت. وضعیت ما در مسیر تکامل نیز به همین ترتیب است. درست است که بسیاری از مراحل کمال را طی کرده ایم و راه درازی را پیموده ایم و اگر ادامه دهیم به مقصد می رسیم؛ ولی در چنین مرحله ای اگر در بین راه سقوط کنیم، خطر هلاکتمان قطعی است.

شیطان دشمن بزرگ انسان است. او چنین سوگند خورده...

برای خواندن ادامه این توصیه های گوهربار به ادامه مطلب بروید...

ادامه نوشته

مراتب كمالي ايمان

ايمان همانند تقوا و ديگر امور داراي مراتب و درجاتي است. قرآن پايين ترين درجه ايمان و باور را اسلام قولي و زباني دانسته است كه با شهادتين آغاز مي شود. پس از آن است كه در يك فرآيندي از جمله با فتنه ها و آزمون ها و ابتلائات، مراتب و درجات برتر پديدار مي شود. (حجرات، آيه 14)

البته هر مرتبه اي براي خود داراي آثاري است. مثلا اسلام زباني كه حتي بر زبان منافقان جاري مي شود، در حالي كه قلب ايشان هيچ گونه پذيرشي نسبت به آن ندارد و حتي در جهت خلاف آن يعني به سوي كفر گرايش دارد، عامل حرمت جان و مال و عرض شخص مي شود و كسي نمي تواند شخصي را متهم كرده و براي تصاحب جان و مال و عرض او، عدم اسلام را به او نسبت دهد و با آنكه در زبان، اسلام را بيان مي كند، او را متهم به عدم ايمان در اين سطح كرده و بخواهد مالش را بگيرد. (نساء، آيه 94)

از اسلام تا مرتبه كمالي بسي راه طولاني است كه با آزمون ها و فتنه ها به دست مي آيد. از اين رو گفته اند هر كه مقرب تر است جام بلا بيشترش مي دهند. كسب مراتب عالي تر ايمان كه همراه با خلوص بيشتر است با رهايي از همه چيز و پيوستن به خداوند امكان پذير است. براي رسيدن به اين مرتبه گاه مي بايست از هر آنچه عزيز و گرامي مي داريد و حتي از جان عزيزترش مي دانيد چون فرزند بگذريد؛ چنانكه حضرت ابراهيم(ع) در آزموني سخت از سوي خداوند انجام داد و سربلند از آزمون بيرون آمد. (صافات، آيات 102 تا 105)

رسيدن آن حضرت(ع) به مقام اولوا العزم در ميان رسولان و دست يابي به مقام بلند امامت پس از ابتلائات و آزمون هاي بسيار سخت بوده است. (بقره، آيه124)

خداوند در آيه 2 سوره عنكبوت به توده هاي مردم هشدار مي دهد كه هر ادعائي مستلزم اموري است. اگر كسي مدعي اسلام است بايد شرايط اسلام را بپذيرد و بدان عمل كند و كسي كه مدعي ايمان است گمان نبرد كه ادعايش بدون هيچ اما و اگري پذيرفته مي شود؛ بلكه بايد در آزمون هاي سخت و بسيار، سربلند بيرون آيد تا سيه رو شود هر كه در او غش باشد.

نكته اي كه بايد توجه داشت اينكه كمال نيز داراي سطوح و درجات و مراتبي است. به اين معنا كه هر كسي كه به كمال ايمان رسيد، گمان نبرد كه به تماميت آن دست يافته است؛ بلكه از كمال تا تمام، ره بسيار است. از اين رو پيامبران با رسيدن به مقام انسان كامل و بهره مندي از مقام نبوت، تا تماميت در كمال در انسان، راه بسيار در پيش داشتند. بر همين اساس آزمون هاي سختي را مي بايست تحمل مي كردند كه برخي در اين امتحانات شكست خوردند و نتوانستندبه تماميت كمالي انسانيت و ربوبيت برسند و مقام خلافت مطلق الهي را به دست آورند.

از جمله حضرت آدم(ع) كه در آزموني شكست خورد و به درخت ممنوع نزديك شد و از ميوه آن خورد و خداوند او را به فقدان عزم سرزنش كرده و فرمود: لم نجد له عزما؛ در آدم عزمي را نيافتيم. به اين معنا كه اراده قوي نداشت تا در برابر وسوسه ها، مقاومت و صبر كند و موفقيت در آزمون را براي خود به ثبت برساند.(طه، آيه 115 )

پيامبران ديگري نيز اينگونه در آزمون هايي شكست خوردند از جمله حضرت يونس(ع) كه اگر رحمت الهي نبود مي بايست تا قيامت در درون نهنگ زنداني مي ماند. (سوره صافات، آيات 143 و 144؛ بحارالانوار، ج11، ص 82؛ تفسير نورالثقلين، ج3، ص 449؛ سوره قلم، آيات 45 تا 48)

خداوند با آنكه همه پيامبران را انسان كامل مي داند ولي در همان كمال، ايشان را تمام نمي داند. از اين رو سخن از فضيلت و برتري برخي بر برخي ديگر در كمالات به ميان مي آورد. (بقره، آيه 253 و آيات ديگر(

بنابراين، مراتب كماليت هر كمالي بس بسيار است. در روايات هنگامي كه از عوامل كمال بخش ايمان سخن به ميان مي آيد، امور بسياري بيان مي شود. گاه عواملي به عنوان اسباب كمال مطرح مي شود و گاه ديگر اسباب ديگر. اين بدان معناست كه هر يك از اين اسباب در بخشي از مراتب و درجات كمالي نقش دارد و اگر همه آنها در شخص، فراهم شود او به تماميت در كمال ايمان دست خواهد يافت. بر اين اساس نمي بايست گمان برد كه تناقضي در روايات است؛ چرا كه گاه براي تبيين اسباب و عوامل كمال ايمان اموري مطرح شده و گاه ديگر عوامل ديگري بيان شده است.

اين تفاوت ها در حقيقت بيانگر مراتبي است كه كمال ايمان داراست. پس با هر يك از اين اسباب و عوامل، مرتبه اي از مراتب كمالي ايمان كسب مي شود كه با اسباب و عوامل ديگر دست نيافتني است. هنگامي كه همه اين اسباب و عوامل فراهم آمد و شخصي همه آنها را در خود تحقق بخشيد، آنگاه است كه تماميت مرتبه كمالي ايمان را كسب كرده و در اوج و چكاد ايمان قرار گرفته است.