با جریان شناسی گروه‌ها و احزاب سیاسی که مسبب فتنه 88 بودند، با احزاب سیاسی مواجه می شویم که هر یک به سهم خود بخشی از ناآرامی‌های پس از انتخابات را بوجود آوردند؛ ناآرامی هایی که پیش از انتخابات سناریوسازی شده بود.

میرحسین موسوی كه دارای ابعاد شخصیتی ویژه‌ای بود به عنوان یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری دهم، پس از 20 سال وارد عرصه سیاسی شد.

میرحسین تا پیش از این با هیچ کدام از این جریان ها همراه نبود و خود را به عنوان کاندیدای مستقل معرفی می کرد، اما این موضوع به مرور زمان رنگ باخت و با حمایت‌های جریان‌های سیاسی ضد نظام منشا ورود وی به عرصه انتخابات آشکار شد.

موسوی قبل از دوران نخست وزیری

از دوران قبل از انقلاب و در جريان مبارزات ملت ایران با رژیم ستمشاهی اطلاعات قابل توجهی از موسوی نمی توان یافت.

زهره کاظمی (با نام مستعار زهرا رهنورد) توصیفاتی در خصوص گرایش‌های وی و همسرش در این دوران دارد که بسیار قابل توجه است.

او در این باره می گوید: «در یکی از نمایشگاه های نقاشی ام با همسرم (میرحسین موسوی) آشنا شدم و چند روز بعد به خواستگاری ام آمدند و من هم قبول کردم. دانشگاه هم که سرشار از شور و شر مبارزه با رژیم بود. سه دسته بودند: مذهبی ها، ملی گراها و کمونیست‌ها ... تمام فکر و ذکرم این بود که رژیم شاه را براندازیم و رژیم خوبی بیاوریم که آزادیخواه باشد. حالا چه رژیمی باشد اصلا مهم نبود. در هر تظاهراتی هم شرکت می کردیم. هم مارکسیست‌ها، هم ملی‌ها و هم مسلمان‌ها. خود من در یک فاصله کاملا بی اعتقاد بودم. نه دین سنتی مادر و مادر بزرگم را قبول داشتم و نه هیچ چیز دیگر

عمده فعالیت سیاسی که از این زوج ثبت شده، به شرکت در نشست های مخالفت با رژیم شاهنشاهی بود که به شرکت سمرقند که به دست میرحسین و دوستانشان تاسیس شده بود، منحصر می شود.

شواهدی نیز از ارتباطات او با حبیب الله پیمان در یک نهاد فرهنگی در سال های نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی در دست است که گویا زمینه ساز ورود وی به حزب جمهوری اسلامی می شود...