جنید بغدادی و بهلول
آورده اند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او. شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند...
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱ ساعت 17:30 توسط عمار سایبری
|