وای بر ما اگر معلوم شود که از اهل دین نیستیم!...

در میان احزاب مختلفه چگونه باید عمل کنیم که دین دار بمانیم و برای امور دنیوی به این گروه و آن گروه نگرویم؟

وای بر ما اگر معلوم شود که از اهل دین نیستیم!
زیرا هر معصیت و ظلمی که در دیگران بالفعل موجود است، در ما نیز بالقوّه وجود دارد. خدا کند شرایط آن ها برای ما تحقّق پیدا نکند و به آزمایش آن ها مبتلا نشویم
خدا به ما توفیق و تنبّه دهد که اگر در ابتلا و آزمایش قرار گرفتیم، بد را خوب، و خوب را بد نبینیم!حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ از احمق یعنی کسی که نمی فهمد و نمی فهمد که نمی فهمد، فرار می کرد. ما خرابیم، خدا کند بفهمیم که خرابیم، تا به فکر اصلاح و درمان برآییم.

حضرت آیت الله بهجت رضوان الله علیه

سیلی نزنیدید خواهران!

روز شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) یکی خدمت آیت الله بهجت عرض کرد: آقا تسلیت میگم ، به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی زدند.
آیت الله بهجت فرمودند: الان هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی می زنند.
عرض کردند: الان چطور به حضرت سیلی می زنند؟ 
آیت الله بهجت فرمودند: هر دختر شیعه با بی حجابیش یک سیلی به صورت حضرت زهرا سلام الله می زند...

مردی از جنس پاکی...

این روزها که به قول شهید نورعلی شوشتری مواظبیم ناممان گم نشود و القاب دست‌سازی که دیگران چاهش را برایمان کنده‌اند از پس و پیش اسممان جا نیافتد یادمان نرود که بودند افرادی که به یک الاحقر و العبد بسنده می‌کردند.
اما این افراد همان شمس الشموسی هستند که در یک زمان محدود خلاصه نمی‌شدند و تا عالم وجود دارد آن‌ها هستند. اگر الآن آرزو داریم که ای کاش دوران آیات خدا قاضی و غیره را درک می‌کردیم و تنها در زمان آن‌ها نفسی دم می‌کردیم آیندگان نیز آرزو می‌کنند که ای کاش این دم را هر چند یک بار در حیات آیاتی کم‌نظیر یا بی‌نظیر داشتند، افتخاری که ما به آیت الله بهجت می‌کنیم و آیندگان غبطه‌اش را می‌خورند.
حجت السلام علی بهجت، پسر بزرگوار آیت الله بهجت نقل می‌کند: یک عکسی از ایشان (آیت الله بهجت رحمه الله علیه) چاپ کرده بودند و زیرش القاب داشت. عکس را داخل پوشه‌ای گذاشته بودم و فقط این نوشته پیدا بود. یک روز آمدم دیدم این نوشته زیر عکس پاره شده است! عکس را در آوردم، دیدم این کار بچه‌ها نبوده است چون تمام القاب عارف و سالک و فقیه و شیخ الفقها و المجتهدین همه را پاره کرده بود، فقط محمد تقی بهجتش را گذاشته بود.

 : منبعمفتاح

نصیحتی شنیدنی از از بنده ی خدا(العبد)

استاد حوزه علمیه شاهرود گفت: حضرت آیت‏الله بهجت در نصیحتی گرانمایه فرمودند که «ما آمدیم دنیا تا زندگی کنیم و قیمتی شویم نه به هر قیمتی زندگی کنیم».

حجت‌الاسلام علی رضوی عصر امروز در نشست «سبک زندگی در عصر انتظار» که با حضور اقشار مختلف مردم در مسجدالنبی شهرک انقلاب شاهرود برگزار شد، در سخنانی با اشاره به کلامی از آیت‏الله بهجت اظهار داشت: حضرت آیت‏الله بهجت در نصیحتی گرانمایه فرمودند که «ما آمدیم دنیا تا زندگی کنیم و قیمتی شویم نه به هر قیمتی زندگی کنیم»...

ادامه نوشته

چند روایت کوتاه از آیت الله بهجت

چند ساعت مانده بود به اذان صبح طبق معمول  بلند شده بود برای تجدید وضو هوا خیلی سرد بود از اتاق بیرون رفته بود آنجا خورده بود زمین و دیگر نتوانسته بود بلند شود. چند ساعت بعد که آقا را پیدا کرده بودند دیده بودند در حالی که بدنش از سرما خشک شده همان طور که روی زمین افتاده دارد ذکرهایش را می گوید.
گفته بودند خب چرا صدا نکردید؟
گفته بود خب؛نخواستم اذیت بشوید!

***

کارهای شخصی اش را به هیچ وجه  به کسی نمی گفت. مثلأ می آمد پایین می دید که دندان هایش را جا گذاشته، برمی گشت بالا دندان ها را برمی داشت. یا دنبال عصایش که می خواست بگردد به هیچ کس نمی گفت.

***

مشهد که می رفتند خیلی مقید بود توی نگهداری از بچه ها کمک کند تا عروسشان هم به زیارت برسد. می گفت بچه ها را بگذارید پیش من. وسایل و خوراکی هایشان را هم بگذارید و خودتان بروید زیارت.
از حرم که برمی گشتند می دیدند آقا بچه را بغل کرده تا آرام باشد یا خوابانده و همین طوری توی بغلش راه می برد که بیدار نشود و در حال ذکر و عبادت خودش است...

***

یکی از مرغ ها مریض شده بود، خیلی حالش بد بود. اهل خانه چندان موافق نبودند که مرغ ها از قفس بیرون بیایند، خب کثیف کاری می شد. آقا هر روز مرغ مریض را یک ساعتی از قفس بیرون می آورد و خودش بالای سرش می ماند و مراقب بود. می گفت خب حیوان باید قدم بزند که حال و هوایش عوض شود و "بهبود" پیدا کند.
یک ماهی بود که حیوان کاملا حالش خوب شده بود. فردای عصری که آقا رحلت کرد دیده بودند که حیوان هم مرده...
مقید بود مرغ و خروس توی خانه داشته باشند. و هم مقید بود رسیدگی به مرغ و خروس ها را خودش تنهایی انجام دهد. صبح از مسجد که برمی گشت اول آب و دانه ی مرغ و خروس ها را می داد و قفسشان را مرتب می کرد. خودش پوست خیارها و غذاهای مانده را از توی خانه جمع می کرد می آورد برای حیوان ها بعد ظرفی را که با آن غذا آورده بود توی حوض می شست می آورد داخل خانه. یک بار هم اول شب به مرغ و خروس ها سر می زد، یک بار هم بعد از عبادت یک ساعته ی سرشب هایش. یک بار هم موقع خواب که روی قفس را با پتوی مخصوصشان می پوشاند، می گفت سرما می خورند!

فیلم و مستند از آیت الله بهجت


مجموعه 12 فیلم و مستند از مرحوم آیت الله بهجت با فرمت MP4

 


 

 

ادامه نوشته