تکثر کاندیدها ، خوب یا بد؟
درباره تعدد و تکثر نامزدهای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، نظرات مختلفی بیان شده است. در این بین مخالفان و موافقان بسیاری وارد عرصه اظهارنظر شده و درباره لزوم تعدد و یا عدم لزوم تکثر در شمار نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲، سخن گفته اند.
آنچه مسلم است در میان نخبگان سیاسی کشور، کمتر کسی است که رسماً موضعی محکم در برابر تعداد نامزدهای انتخاباتی گرفته و علناً تکثر آنها را خوب یا بد اعلام کند و بگوید که قصد کاهش یا افزایش تعداد آنهاست.
برخی افراد که عموماً از سوی اصلاحطلبان، وابسته و یا عضو جناح اصولگرا خوانده میشوند(۱)، کوشش کردهاند تا بدون جنجال برای کاهش تعداد کاندیداها تلاش کرده و اقدام به تشکیل ائتلافهایی کنند که یک نوآوری سیاسی محسوب میشود. برخی افراد نیز مخالفت چندانی با تکثر کاندیداها نداشته و ترجیحدادهاندخارج از سیستم ائتلاف عمل کنند. این افراد اگرچه ممکن است گاهی انتقاداتی به تعدد نامزدها وارد کنند اما ترجیح داده اند تا به تنهایی و بدون تشکیل ائتلاف وارد عرصه رقابت شوند. رضایی، کوکبیان، لنکرانی و برخی دیگر از این دست افراد هستند.
در چنین فضایی است که آگاهی از عقیده موافقان و مخالفان تکثر کاندیداهای ریاستجمهوری میتواند تحلیلی مفید از نگاه سیاسیون به این مقوله را ارایه دهد.
موافقان تکثر کاندیداها چه میگویند؟
موافقان تکثر کاندیداها عموماً از دو طیف هستند. طیف اول از اصلاحطلبان که عقیده خود را علناً بیان نمیکنند و طیف دوم از اصولگرایان یا جریانات نزدیک به اصولگرایی که برنامهها و عقاید جداگانه برای شرکت درانتخابات ریاستجمهوری دارند. رویهم رفته میتوان دلایل زیر را از لابلای اظهارات جسته وگریخته آنان بیرون کشید؛ دلایلی که برای تعدد نامزدهای انتخاباتی بیان شده و میتواند درست یا غلط باشد.
هر سلیقه یک نامزد، جمعشدن بساط بهانهجویی
وجود نامزد برای همه سلیقهها، اعتبار و وجاهت انتخابات را بالا میبرد. انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بهعنوان پرسروصداترین انتخابات دنیا، همواره با حضور دو نامزد اصلی برگزار میشود در حالی که این کشور جمعیتی بیش از ۲۵۰ میلیون نفر دارد و از نژادهای مختلف و فرهنگهای گوناگون و ادیان متعدد در این کشور حضور دارند. یقیناً انتخابات آمریکا با حضور دو نامزد، برای جهانیان به معنای عدم وجود امکان انتخاب برای بخش قابل توجهی از مردم آمریکاست. تعدد نامزدهای متعدد در انتخابات ریاستجمهوری در کشور ما (به شرط فعالیت در چارچوب نظام جمهوری اسلامی)، سبب خواهد شد تا برای همه سلیقههای موجود در کشور و تمام طیفهای(قانونی) سیاسی، یک نامزد وجود داشته و امکان انتخاب مطابق سلیقه آنها به وجود بیاید. از سوی دیگر برخی نیز معتقدند این مسأله میتواند بهعنوان سدی در برابر بهانهجویی بعضی گروههای سیاسی تلقی شود.
موضوع مشارکت حداکثری و حماسه سیاسی
موضوع حماسه سیاسی یقیناًً از طریق حضور مردمی در انتخابات ریاستجمهوری و مشارکت فعال اقشار مختلف حاصل خواهد شد و اگر موضوع تکثر کاندیداها را به عنوان تلاش برای خلق این حماسه نگاه کنیم، با یک پدیده مثبت مواجه خواهیم شد.
کاهش تنش میان نخبگان سیاسی
در سالهای گذشته و انتخابات سایر دورههای ریاستجمهوری، همواره انتقادات وسیعی به نامزدهای شرکتکننده از سوی افرادی که خود در خارج از گود انتخابات بودند، وارد میشد.تعدد و تکثر کاندیداها ممکن است سبب شود تا برخی منتقدان با ورود در عرصه انتخاب، در معرض رأی مردم قرار گرفته و عیار و وزن آنها مشخص شود.
افزایش قدرت انتخاب
یکی از مسایل اثرگذار بر نتیجه انتخابات، رأیهای موسوم به رأی خاکستری است. این رأیها متعلق به کسانی است که علقه خاصی نسبت به هیچ گروه خاص سیاسی نداشته و در دوره تبلیغات انتخاباتی تصمیم خود برای رأیدادن به شخص مورد نظر خود را میگیرند. بدیهی است در چنین شرایطی امکان انتخاب برای این افراد بهتر از قبل فراهم میشود.
مخالفان تکثر کاندیداها چه نظری دارند
تعداد رجال سیاسی که مخالف تکثر تعداد کاندیداها هستند نیز کم نیست و البته این افراد برای خود دلایلی را نیز بیان میکنند. در این بین سوالات فراوانی مطرح میشود که به بعضی از آنها میتوان بهصورت اختصار، اشاره کرد:
۱)چرا کاندیداها وارد ائتلاف نمیشوند درحالی که با این کار هم احتمال موفقیت خود را بالا میبرند و هم از پراکنده شدن آرا جلوگیری خواهد شد.
۲)وضعیت فعلی بهنفع کدام جناح است؟ آیا ضدانقلاب در صورت پراکنده شدن آرا، نمیتواند نقشههای شوم خود را اجرا کند؟
۳)آیا در این شرایط امکان پیشبینی نتیجه انتخابات وجود دارد؟ آیا این وضعیت، شرایط آرمانی جهت پیشگیری از فتنههاست؟
۴)با تکثر کنونی میان کاندیداها، رأیدهندگان چگونه فرصت بررسی سوابق این همه کاندیدا را خواهند یافت؟
پینوشت:
۱)جبهه پایداری، اعضای ائتلاف اکثریت اصولگرایان و ائتلاف ۲+۱ و "حلقه انحرافی" نزدیک به دولت در گفتار اصلاحات و ضدانقلاب خارجنشین بهعنوان اصولگرا شناخته میشوند. این در حالی است که "حلقه انحرافی" بهعنوان یکی از منتقدان سرسخت اصولگرایان، با همه آنها در تعارض آشکار عمل کرده و در زمینه تاکتیکهای سیاسی و فعالیتهای فرهنگی، بیشترین همپوشانی را با اصلاحطلبانی همچون روحانیون مبارز ، کارگزاران سازندگی و گروهک ملی-مذهبی دارد.