نداشتن زیربناهای لازم برای تولید ملی، باقی ماندن در نادانی و ناتوانی اکثریت ما را تضمین میکند!
تجربه ی زندگی و علم فیزیک این واقعیت را به ما نشان داده است که همیشه در مقابل هر نیرو یا تلاشی یک نیرو و تلاش متقابل وجود دارد. از جمله همیشه نیروهائی وجود داشته و دارند که فلسفه، اهداف، روشها و نیتشان با آنچه ما در نظر داریم فرق میکند. مثلا بعضی از انسانها، کشورها، ارگانها و شرکتهای قدرتمند هستند که به فلسفه "کمبود" اعتقاد دارند و سیاستها و روابط خود را بر اساس آن تنظیم میکنند. کمبود به دو معنی:
1- اعتقاد دارند که منابع (منابع خام، آب، بازار تقاضا، قدرت و غیره) متناهی و محدود هستند، و اگر اکثریت (برای رسیدن به زندگئی متوسط برای خود و خانواده شان) به این منابع برسند، سهم خودشان شایان نخواهد بود و یا برای آنها چیزی باقی نخواهد ماند؛ پس سعی میکنند که پاهای بقیه را بشکنند که خودشان جلو بمانند.
2- اعتقاد دارند که اگر اکثریت (برای بدست آوردن زندگی ئی متوسط) احتیاجات خود را بسازند یا تولید کنند، دیگر احتیاجی به چیزهائی که آنها ساخته یا میتوانند در آینده تولید کنند نخواهد بود؛ پس سعی میکنند که دستهای بقیه را بشکنند که خود سازنده بمانند.
فلسفه "کمبود" به آنها میگوید که توانا شدن دیگران باعث ناتوانی بلکه نابودی آنها میشود. باور دارند که "سهم من سهم من است،" و بقیه ی دنیا را هم من پیدا کرده ام پس مال من است. در نتیجه این اعتقاد "کمبود" آنها سیاستها و روشهای بخصوص "پریدتوری" (تغذیه کننده از شکار) را بوجود آورده اند، عکس العملهای تنبیهی، مانع ساز، انحرفی یا فاسد کننده ی مردم و مصرفکنندگان و کشورهائی را که در غبار نادانی و نگرانی خود راه نجاتشان را پیدا نمیکنند، شکار کرده و تحت یغماگری قرار میدهند.
این یغماگران با ترفندهای مختلف باعث جلوگیری از داخل شدن مردم و کشورهای ضعیف به میدان تلاش برای سازندگی و رقابت واقعی اقتصادی میشوند. و یا با دادن زر به عده ای و اعمال زور بر اکثریت از خارج شدن آنها از دایره فقر و وابستگی جلوگیری میکنند. آنها، علارغم شعارهاشان، نه به رقابت واقعی، نه به همکاری واقعی و نه به آزادی واقعی برای پیشرفت دیگران اعتقاد دارند. بلکه رقابت و همکاری و آزادی واقعی را با محدود، مسدود یا دزدیدن موقعیتهای پیشرفت کردن در صد سال گذشته از بین برده اند، یا تحت کنترل خود به مسیرهای کاذب و سطحی کشانده اند (خرید انواع زرق و برق های آینده نساز، واردات و کنترات همه امور کشور بدون شروط آینده ساز)، تا تنها خود بتوانند بر گزینه های تولید، توضیع و مصرف، و گزینه های رفاه، فرهنگ و امنیت در جهان ما تسلط داشته باشند.
پس چاره چیست؟ اگر با ما همکاری (که سهل است)، مذاکره یا معامله واقعی نیز نمیکنند، اگر در صد سال گذشته با تابع کردن ما، با دزدیدن یا تهدید و تنبه دائم تمرکز ما را از آینده سازی به اضطراب و دفاع از خود چرخانده اند، و روح اشتیاق به تلاش برای بهبود جامعه خودمان را به مسیر امرار معاش، تولید "بخور و نمیر" یا فساد و بی تفاوتی منحرف کرده اند، اگر مال یا نتیجه کار ما را مخروب، محدود و مصروق میکنند، چه باید کرد؟
میتوانیم با افتخار مصرفکنندگان وفادار تولیدات برقی و براقشان باشیم (تا ذخیره بانکی مان تمام شود!)؛ میتوانیم به زندگی بخور و نمیر خود ادامه بدهیم؛ میتوانیم به موش و گربه بازی کردن ادامه بدهیم و برای نجات جان خود سوراخی پیدا کرده و در امنیت آن خود را محدود کنیم؛ میتوانیم شکار پنجه های تیز درنده بشویم ...
... یا شاید با لحظه ای مکث کردن ... بتوانیم بخاطر بیآوریم که تاریخ غنی ایرانی و اسلامی ما بما آموخته است که جستجو برای پیدا کردن مقصر در خارج از وجود خود کاری عبث است! بازی ئی عبث است! میتوانیم این درس آموخته را بخاطر بیآوریم که جستجو برای پیدا کردن مقصر در خارج از وجود خود نتیجه ای بغیر از در گیر شدن در بازی موش و گربه (یا شکار و درنده) برای ما نخواهد داشت ... و بالاخره دریابیم که آنها را باید در بازی خودشان شکست داد: در بازی پیشرفت کردن.
گزینه با ماست! ولی چگونه میشود به این بازی داخل شد؟ برای داخل شدن، قوی و موفق شدن در این بازی درونی و برونی، منطقه ای و جهانی باید توجهمان را از کشف کردن خوبی و بدیهای دیگران برداشته و بطرف خود و دریافتن مهارتها و قدرتهای خود بگردانیم. و به این طریق موقعیتها و راهکارهای مثبت و سازنده برای خود باز کرده و ابزار آنرا در اختیار اکثر مردم زحمتکشمان قرار دهیم.
این ابزار موقعیت و امکان-پرور در زبان اقتصاد به نام زیربنا یا "اینفرا-استراکچر" شناخته شده اند. تجربه ی ملتهای موفق و در حال پیشرفت نشان داده است که داشتن ابزار زیربنائی مفید و سراسری تنها راه استقلال و سرفرازی است. زیربناهای یک کشور شبکه ها و سیستمهای ساختاری فیزیکی و غیرفیزیکی ئی هستند که بصورت ابزار برای "عملکرد،" "اداره" و "پیشبرد" هر گونه هدف، عمران و فعالیتی لازم هستند. بدون داشتن شبکه های زیربنائی وسیع و مفید برای اکثریت مردم و در اکثریت مناطق کشور فعالیتها و سرمایه های افراد مسکوت شده و یا عقب افتاده میمانند.
مقاله بعدی به شرح مختصری در مورد خصوصیات، کاربرد و انواع شبکه های زیربنائی تخصیص داده شده است - بزودی در بلاگفای من، به امید دیدار. یا علی مدد!!
منبع:ربط ما چیست؟