5- برجسته‌سازی ناکارآمدی کلیدی برای بحرانی خواندن مشروعیت
با توجه به موارد مطروحه‌ی قبلی، چنانچه مراحل قبل با موفقیت به انجام برسند، سطحی از «بحران ناکارآمدی» در نظام پدید می‌آید و مرحله‌ی تکمیلی آن «بحران مشروعیت» خواهد بود.
پُر واضح است که غرب تلاش دارد در این هنگامه، با بهره‌گیری از فشار تحریم‌ها در این بخش، به عملیاتی ساختن بخش نهایی راهبرد خود بپردازد. چندی قبل روزنامه‌ی «واشنگتن‌پست» به نقل از یک مقام رسمی ارشد آمریکا، این بخش از راهبرد غرب را بدین شرح افشا کرد که هدف دولت اوباما در اعمال تحریم‌ها بر ضد ایران، تضعیف نظام این کشور از راه تحریک و برانگیختن نارضایتی عمومی در ایران است. وی در ادامه تأکید کرده است که «هدف این تحریم‌ها ایجاد نفرت و نارضایتی در خیابان‌های ایران» است.
بی‌گمان همه‌ی این موارد مبتنی بر بازنگری استراتژی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی است که توسط تیم امنیتی اوباما، پس از وقوع فتنه در ایران، انجام گرفت. مواد اصلی این سناریو عبارت‌اند از:
الف) تأکید بر به‌کارگیری تهدیدات پیوسته و هوشمند (تهدیدات ترکیبی و هم‌افزا)
ب) تأکید مقامات کاخ سفید بر بهره‌گیری از تحولات داخلی (خصوصاً جریان فتنه) در کنار تحریم‌ها و تهدیدات نظامی
اصلا‌حات؛ بازیگر نقش اول تئاترِ «براندازی»
 
بی‌شک جامعیت تحلیل پیش رو زمانی میسر است که نیم‌نگاهی به پروژه‌ی احیای جریان اصلاحات در یک سال اخیر داشته باشیم. ضمن بررسی‌های صورت گرفته در اندیشکده برهان در طول این مدت، خاتمی و حلقه‌ی مشورتی‌اش در بنیاد باران، در راستای بهره‌گیری از فرصت تحریم‌ها و تهدید‌های دیگر، بر این اعتقاد بودند که نظام در شرایطی بغرنج قرار گرفته و ناگزیر است تا حدودی فضای داخلی را باز نماید؛ خصوصاً آنکه اصلاح‌طلبان دو رانت جدی «شرایط اقتصادی» و«اشتباهات دولت مستقر» را در اختیار دارند.
در تحلیل این جریان، نیاز به رأی در نظام به قدری است که در دقیقه‌ی نود منجر به گشایش فضا و دعوت از سلایق مختلف در انتخابات خواهد شد و در این بین، اصلاح‌طلبان اصلی‌ترین گزینه‌ی امداد و نجات برای نظام خواهند بود. بر اساس این تحلیل ‌ـ‌که در ادامه‌ی مقاله به تفصیل واکاوی می‌شود‌ـ‌ راهبرد‌های زیر توسط جریان اصلاحات در دستور کار قرار گرفته است:
 
1- ایجاد اجماع نخبگانی و تلاش برای تلفیق تجربیات مشترک سیاسی و تاریخی
 
یکی از تلاش‌های جدی جریان اصلاحات، در شرایط کنونی، گوشزد کردن یک فرصت به اصلاح‌طلبان است که با ایجاد اجماع میان خود و کسر کاستی‌های تاریخی خود طی سالیان گذشته، به وحدتی برای حضور بالادستی در ساحت سیاسی‌ـ‌اجتماعی بپردازند.
اصلاح‌طلبان در این زمینه تلاش دارند تا ضمن احیای دوباره‌ی اندیشه‌ی اصلاح‌طلبی، به اجماع برای رفتار اجتماعی‌ـ‌سیاسی بپردازند.
«نجفقلی حبیبی» در گفت‌وگویی با هفته‌نامه‌ی آسمان (شماره‌ی ۴۱) در این زمینه می‌گوید: «اصل کار اصلاح‌طلبان این است که فضای سیاسی و اخلاقی لازم و همچنین تربیت سیاسی در اندیشه و گفتمان را ترویج و زمینه‌ی مناسب را برای انتقال افکار و بروز رفتار اجتماعی و سیاسی بر مبنای اصلاح‌طلبی فراهم کنند. اصل اساسی به نظر من این است که در مجموعه‌ی جریان اصلاح‌طلبی کوشش کنیم زمینه‌ی رشد و شکوفایی اندیشه‌ی اصلاح‌طلبی را که نیاز جامعه است مهیا کنیم و برای این منظور فکر نو، تدبیر و تجربه‌ی نو از ضروریات است تا به پیشرفت و عدالت اجتماعی منتهی شود.»
2- تلاش برای بازتولید اقتدار و پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات از رهگذر بهره جستن از قدرت موجود و تقاضاها
 
توجه به پایگاه اجتماعی و نیز احیای دوباره‌ی آن با برانگیختگی برای اخذ کنش یکی دیگر از نکات مورد تأکید اصلاح‌طلبان است.
 
در این راستا، عباس عبدی می‌گوید: «بهترین راهبرد برای اصلاح‌طلبان مشارکت با هدف بازسازی خود و کمک به حضور مردم در انتخابات با معرفی نامزدی معمولی و از بدنه‌ی مدیران معتبر آنان است... برای آنکه انتخابات طریقت داشته باشد، زمینه‌های زیادی لازم است، هرچند در واقع می‌باید بتوان اهداف اجتماعی و سیاسی را از راه‌های دیگر تأمین کرد و انتخابات فقط برای وزن‌کشی است، اما وقتی که چنین نیست، به ناچار باید به انتخابات به عنوان یک امکان برای تحول اجتماعی و بروز کنش سیاسی و بسیج و سازمان‌دهی نیروها نگاه کرد.»(10)


 
3- پیگیری خط اعتمادسازی و بازگشت به حاکمیت
 
جریان اصلاحات تلاش دارد تا ضمن ساده‌سازی فتنه‌ی ۸۸، کدهایی غیرشفاف را نیز به حاکمیت مخابره کند و از دیگر سو، خود را نیروهای داخل نظام تفسیر و بیان کند. برخی از سران این جریان در این زمینه کدهایی را مخابره کرده‌اند که بر اساس «یک گام به عقب و دو گام به پیش» قابل تفسیر است.
در این زمینه، سید محمد خاتمی طی اظهاراتی در جمع تعدادی از جوانان عضو کانون فرهنگی یاران امام موسی صدر، مشکلات کشور را حاصل سیاست‌های غلط نظام عنوان کرده و تصریح نموده است: «ما اعلام کرده‌ایم و نمی‌خواهیم نظام از بین برود، زیرا به آن دلبسته‌ایم، حتی بیش از کسانی که امروز ادعای دفاع از نظام را دارند. دلمان می‌خواهد نظام‌مان الگو باشد، انسان در آن آزاد باشد و وضع پیشرفت هم مناسب باشد. ما برایمان قابل تحمل نیست که نظام به دلیل سیاست‌های غلط هم در دنیا منزوی شود، هم اینکه وضع معیشت مردم خراب شود.»


4- تدوین منشور اصلاحات مبتنی بر رفع آسیب‌های قبلی و رفع نارسایی‌های هدایتگران آن
 
تأکید اصلاح‌طلبان برای داشتن مانیفست برنامه‌ی عملی به منظور حضور در ساحت سیاسی‌ـ‌اجتماعی یکی از نکات مهمی است که اخیراً مطرح شده است. عباس عبدی در این باره می‌گوید: «نامزد اصلاحات باید بتواند کف انتظارات اصلاح‌طلبان را نمایندگی کند، ضمن آنکه از موقعیتی برخوردار باشد که اکثریت اصلاح‌طلبان توافق نسبی درباره وی داشته باشند. او باید نسبت به گذشته‌ی اصلاحات تحلیل روشن ارائه و علل شکست‌های آن را برای درس‌آموزی در آینده بیان کند.»(11)


5- انتقال مقرّ تشکیلاتی اصلاح‌طلبان از احزاب به بنیاد باران
 
اصلاح‌طلبان، که مدتی است به دلیل کارکرد ساختارشکنانه‌ی خود احزابشان را در محاق تعطیلی می‌بینند، تلاش دارند تا ادامه فعالیت‌های خود را در آستر و پوششی از محملی که برایشان هزینه‌ی کمی تولید می‌کند پیگیری نمایند. لذا بنیاد باران، که صبغه‌ای فرهنگی‌ـ‌علمی دارد، به عنوان مقرّ فرماندهی برای ایجاد انسجام تشکیلاتی اصلاح‌طلبان به ایفای نقش می‌پردازد.


6- برجسته‌سازی خاتمی با بهره‌گیری حداکثری از ظرفیت رسانه‌های داخلی و خارجی
جریان اصلاحات برای برجسته‌سازی فعالیت‌های خود و نیز بهره‌برداری از کاریزمای خاتمی در محیط داخلی و خارجی در تلاش است که وی و فعالیت‌هایش را برجسته کند تا از این طریق بتواند شور تشکیلاتی‌ـ‌سیاسی را ذیل اجماع بر شخصیت وی پیگیری نماید.
در این رابطه چندان بی‌مناسبت نبود که جبهه‌ی اصلاح‌طلبان با صدور اطلاعیه‌ای تأکید کرد که «در صورت کاندیداتوری جناب حجت‌الاسلام آقای سید محمد خاتمی، از ایشان حمایت خواهد کرد.»(12)
«قدرت‌الله علیخانی»، مشاور پارلمانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، نیز خاتمی را چهره‌ی مقبول در جریان اصلاحات می‌داند و در این باره می‌گوید: «شانس و موقعیت خاتمی خیلی بالاست و اگر وارد انتخابات شود، انتخابات پُرشور و باشکوه خواهد شد و اگر وارد صحنه شود، اصلاح‌طلبان سروسامان پیدا می‌کنند.»(13)
با این همه، ورود کاندیداهای دقیقه‌ی نودی دیگری نظیر عارف، که حساسیت‌برانگیزی‌شان به نسبت خاتمی کمتر است، جزء مفروضاتی است که به راحتی قابل اغماض نیست.

برنامه‌ی بخش بالادستی فتنه چیست؟
درست هم‌زمان با عملیات مجدد اصلاح‌طلبان، بخش بالادستی جریان فتنه، که توسط تکنوکرات‌‌ها هدایت می‌شود، خط سنگین روانی تبلیغاتی خود را با هدف «بحران‌نمایی»، «تهدیدنمایی» و القای «ناکارآمدی دولت» پیگیری نمود. هدف از چنین رویکردی در کوتاه‌مدت حول محور ایجاد اجماعی از نخبگان برای مدیریت بحران و در بلندمدت، بازسازی سازمان از هم گسیخته‌ی فتنه و ایجاد همگرایی میان مخالفین بود. هرچند میان خاتمی و هاشمی در این برهه توافقاتی برقرار بود،‌ اما این مسئله هرگز جای خود را به اعتماد حداکثری اصلاح‌طلبان به هاشمی نداد. با این وجود تمرکز بر انتخابات آتی از سوی همه‌ی اجزای فتنه مهم و حیاتی تلقی می‌شود.
اندیشکده برهان عمده دلایل چنین برداشتی را به قرار زیر می‌داند:
 
1- انتخابات راهکاری است مسالمت‌آمیز، کم‌هزینه و کارآمد که می‌تواند «تحرک سیاسی» یا به بیان دیگر «کنش سیاسی مطلوب» را به وجود آورد.
2- ایجاد تحرک سیاسی برای «طرح بهتر مطالبات»، «رسیدن به زبان مشترک سیاسی»، «همراهی و همگامی افراد نزدیک به هم (شبکه‌سازی)»، «امکان ارائه‌ی طرح و برنامه» و «امکان بسط سازمان‌دهی به اقصی نقاط کشور» ضروری است.
3- بیش از آنکه نفس شرکت در انتخابات مهم باشد، استفاده از «فرصت انتخابات» مهم است. در این راستا، استفاده از استراتژی سه‌بخشیِ «خلق موقعیت‌های مطلوب»، «بهره‌برداری از موقعیت‌های موجود» و «تغییر موقعیت‌های نامطلوب» بهره‌وری فرصت انتخابات را بسیار بیشتر خواهد کرد.
علیرضا علوی‌تبار در همین ارتباط می‌گوید: «در این انتخابات من اعتقاد ندارم و به نظر نمی‌رسد که شرایط به گونه‌ای باشد که بتوان بهبودخواهی حکومت (اصلاح‌طلبی) ایجاد کنیم. بیشتر باید به انتخابات به عنوان یک فرصت نگاه کنیم که در آن یک کنش سیاسی جمعی انجام دهیم؛ یعنی از این حالت انفعالی تجزیه‌شده‌ی محفلی به یک جریان جمعی تبدیل شویم. به بیان دیگر، از فرصت انتخابات استفاده کنیم.»(14)

گفتمان‌شناسی فتنه‌ی 9۲ (جریان فتنه(
 
با تمرکز بر مجموعه‌ی گزاره‌‌های تولیدی جریان فتنه چند نکته‌ی کلیدی به عنوان دال‌های مرکزی این گفتمان در شرایط حاضر قابل استخراج است. گزاره‌هایی همچون «بحرانی بودن وضعیت کشور»، «‌مسئول بودن مقامات عالی نظام در این بحران»، «تشکیل دولت وحدت ملی به عنوان تنها راه‌حل بحران»، «سازش با آمریکا و بازگشت به مسیر تنش‌زدایی و اعتمادسازی» در این گفتمان نقشی کلیدی را بر عهده دارند.
در این راستا، سیاه‌نمایی‌های بسیاری توسط افراد مختلف به خصوص اصلاح‌طلبان در خصوص وضعیت کشور صورت گرفت. هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از زنان اصلاح‌طلب می‌گوید: «این وضع که تمام فرهیختگان و دلسوزان کشور ناراضی باشند قابل دوام نیست.»(15)
بی‌بی‌سی فارسی نیز به نقل از عبدالله نوری می‌نویسد: «عبدالله نوری در مورد عواقب پافشاری حکومت بر ادامه‌ی برنامه‌ی هسته‌ای هشدار داده و پیشنهاد کرده است که در این مورد رفراندوم برگزار شود.»(16)

 
بسیاری از افراد در این مدت کوشیده‌اند تنها راه‌حل برون‌رفت ایران از بحران ساختگی موجود را سازش با آمریکا معرفی کنند. عباس عبدی در این باره می‌نویسد: «هر گونه تفاهمی باید همراه با ‏ضمانت اجرای کافی و روشن باشد. در اختلافات فی‌مابین موجود ایران و غرب، ایران ابزار ‏کافی برای تأمین این ضمانت‌ها را دارد؛ همچنان که 7 سال پیش هم بر توقف موقت ‏غنی‌سازی توافق کرده بود، ولی هنگامی که اراده کردند، آن توافق را نادیده گرفتند و راه خود ‏را رفتند. این ابزار مهمی به عنوان ضمانت اجرای قوی در دست ایران است و ‏می‌تواند قوام‌دهنده‌ی هر گونه توافقی باشد. بنابراین نیازی نیست که جامعه و مردم را از تفاهم و ‏توافق بترسانیم و آن را مترادف عقب‌نشینی و ذلت معرفی کنیم. کافی است که شرایط انجام ‏یک تفاهم معتبر و واجد ضمانت اجرایی کافی و نیز تأمین‌کننده‌ی منافع دو طرف را شرح دهیم. ‏اینکه شب و روز و با تمسک به هر ذهنیت درست یا غلطی می‌کوشیم راه را مسدود اعلام ‏کنیم، نه خدمتی به کشور می‌شود و نه به سیاست خارجی کشور.»)17(
این در حالی است که اکنون جریان فتنه با مشکلات حاد سازمانی دست به گریبان است؛ مشکلاتی که اجازه‌ی کنشگری فعال را از این جریان سلب می‌کند و تداوم آن‌ها مخاطراتی جدی را به دنبال خواهد داشت. نبود احزاب قانونی قدرتمند، دربند بودن استراتژیست‌های فتنه، محدودیت‌های رسانه‌ای، فقدان شورای راهبردی بالادستی، تشتّت روشی و عدم انسجام سازمانی، شکاف راهبردی با بخش تندروی فتنه و فرسایش ناشی از مشی غیرمعتدل آن‌ها، عدم بازسازی سازمان رأی و سرمایه‌ی اجتماعی لطمه‌دیده بعد از فتنه‌ی ۸۸، عدم موفقیت پروژه‌ی اعتمادسازی مجدد از نظام و عدم همراهی برخی چهره‌های معتدل تنها بخشی از این مشکلات هستند.
با این همه، فرصت‌های جریان فتنه و عوامل انگیزشی برای امیدوار کردن آن‌ها کم نیستند. اصلی‌ترین این عوامل «اختلاف درونی اصول‌گرایان» و خصوصاً شکاف قابل توجه میان احمدی‌نژاد و اصول‌گرایان است.
عباس عبدی در این باره می‌نویسد: «تجربه‌ی چند سال گذشته نشان داده است که یک‌دست شدن قدرت، نه مفید است و نه ممکن و هر گونه کوششی برای رفتن ‏به سوی یک‌دست کردن قدرت برای قوام و کارایی بیشتر آن، کوششی بیهوده و بی‌ثمر است. از آنجا که پروژه‌ی یک‌دست کردن برای حذف رقبای دیگر است، هنگامی که به هدف حذف دیگران نائل شدند، اتحاد ‏ساختگی خودشان نیز از بین می‌رود و اصطلاحاً تقسیم بر دو و حتی سه و چهار می‌شوند. این شکاف و نقار بعضاً چنان سریع و ‏با خشونت و نفرت انجام می‌شود که هر کدام آنان خواهند گفت صد رحمت به رقبای قبلی!‏»(18)
آنچه در این میان اهمیتی فوق تصور دارد فرصتی است که جریان فتنه برای هجمه به ساختار نظام و مشخصاً رهبری در پیش رو می‌بیند. این فرصت با ضریبی غیرقابل تشابه با دوران اصلاحات، اکنون هدیه‌ی رفتار بخشی از دولت با جریان فتنه است. سرمایه‌گذاری طرف غربی بر شکاف موجود مسئله‌ای است که مشخصاً پس از جریان خانه‌نشینی در شعف رسانه‌های غربی دیده شد و دقیقاً همان مسئله‌، نقطه‌ی کانونی سرمایه‌گذاری غرب بر «فرصت جدید» بود.
علوی‌تبار به صراحت بخشی از این پروژه را این گونه فاش می‌سازد: «بخشی از مشکلات، ریشه‌ی سیستماتیک دارد؛ یعنی ریشه در ساختارهای توزیع قدرت و تصمیم‌گیری در کشور دارد و حتی با تغییر کارگزاران سیاسی نیز تکرار خواهد شد.»(19)
بر همین اساس، پیش‌بینی اینکه سناریوی انتخابات ۹۲ از ناحیه‌ی غربی‌ها با چه سرفصل‌هایی همراه باشد کار دشواری نیست. پُر واضح است که طراحی جدید، کاملاً عالمانه و ناظر بر رفع اشکالات فتنه‌ی ۸۸ خواهد بود. جریان فتنه در این طراحی کاملاً هماهنگ و مبتنی بر تقسیم کار عمل خواهد نمود و در صدد رسیدن به اهداف زیر است:
اولاً ضمن احیای مشروعیت فتنه‌ی ۸۸، نسخه‌ی جدیدی از آن رونمایی گردد. در حقیقت در این مدل «انتخابات» مترداف فتنه تفسیر و بیان خواهد شد.
 
ثانیاً با تبدیل گفتمان فتنه (سازش، نجات ملی و وحدت ملی) به عنوان تنها راه نجات کشور، به حیات گفتمان اصول‌گرایی به عنوان اصلی‌ترین فرصت پیش روی نظام پایان داده شود و به دلیل کم‌رنگ شدن مرزبندی میان جریان فتنه و بخش‌هایی از اصول‌گرایان، عملیات کم‌رنگ کردن مرزها در سال ۹۲ جای خود را به پروژه‌ی جذب دهد و مرگ گفتمان اصول‌گرایی را سرعت بخشد.
 
عباس عبدی می‌گوید: «هیچ یک از نیروهای اصول‌گرا قادر نیستند که به مطالبات اقشار جامعه‌ی متوسط و جدید پاسخ مثبت و جامعی دهند. اگرچه منشعبین اخیر از اصول‌گرایان، یعنی جریان دولت، تا حدی سعی کرده است که این خلأ را پر کند، ولی به دلیل آنکه در ارائه‌ی این شعارها صادق نیست، اعتماد مردم را هم جلب نمی‌کند، ضمن آنکه این شعارها را ناقص و مخدوش و حتی وارونه عنوان می‌کند. از این رو، مطالبات به‌زمین‌مانده‌ای که اصلاح‌طلبان عهده‌دار نمایندگی آن شوند به وفور وجود دارد.»(20)
 
علوی‌تبار نیز در این ارتباط می‌گوید: «بخش‌هایی از حاکمیت وضعیت بحرانی کنونی را درک می‌کنند. به علاوه می‌دانند که جریان‌های حاکمیت حداکثر ظرفیت خود را برای حل مشکلات کشور به نمایش گذاشته‌اند. باید به عنوان جایگزینی مطمئن و پیش‌بینی‌پذیر و برخوردار از تکیه‌گاه اجتماعی قدرتمند و دربرگیرنده‌ی کارشناسان و صاحب‌نظران قدرتمند، خود را آماده‌ی چانه‌زنی، مذاکره، مبادله و در صورت لزوم، سازش کنیم.»(21)
 
مجید محتشمی، سخن‌گوی جبهه‌ی اصلاح‌طلبان هم در این باره می‌گوید: «در شرایط کنونی که اصول‌گرایان به نفس افتاده‌اند، اصلاح‌طلبان شانس خوبی برای پیروزی دارند.»(22)
 
ثالثاً با استفاده از فرصت فشار اقتصادی غرب و با معرفی گفتمان سازش به عنوان شاه‌کلید حل مشکلات اقتصادی، حمله‌ای یک‌پارچه به رهبری به عنوان پرچم‌دار گفتمان مقاومت سازمان‌دهی شود.
 
در واکنش به شلوغی‌های 12 مهر بازار تهران، بلافاصله هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه‌ی آمریکا، در یک کنفرانس خبری در واشنگتن، ضمن ارسال پیغامی به داخل ایران می‌گوید: «عامل اصلی این موضوع تحریم‌های غربی نبوده، بلکه اقدامات دولت ایران بوده است. تصمیمات دولت ایران که هیچ ربطی به تحریم‌ها نداشته بر وضعیت اقتصاد در داخل ایران تأثیر داشته است. البته تحریم‌ها هم تأثیر خود را داشته‌اند، اما این تأثیرات می‌تواند در کوتاه‌مدت برطرف شود، به شرطی که ایران به همکاری صادقانه با گروه 1+5 و جامعه‌ی جهانی تمایل نشان دهد.»(23)
 
رابعاً بی‌ثباتی در محیط داخلی، که عواقبی همچون ناکارآمدنمایی و ضعف مشروعیت حاکمیت را به دنبال دارد، الگوی مردم‌سالاری دینی جمهوری اسلامی ‌را در منطقه مخدوش می‌کند و ضمن کاهش اثربخشی آن در موج بیداری اسلامی‌، آبی بر آتش نگرانی غرب در این خصوص باشد. 
 
راهکارهای اجرایی فتنه‌ی 92
 
اجرای مراحل فوق البته سازوکارهای متنوعی را می‌طلبد که بر همین اساس موضوع جلسات کارشناسی متعددی در اندیشکده برهان قرار گرفته و نتایج آنها به قرار ذیل مورد اشاره قرار می‌گیرد:
1- کارنامه‌ی اقتصادی جریان اصلاحات به دلایل متعددی قابل دفاع نیست و بزرگان این جریان فهم دقیق و نگرانی گسترده‌ای از این موضوع دارند. راه‌حل این مسئله در شرایط معطوف به انتخابات آتی، سیاه‌نمایی گسترده و تخریب سازمان‌یافته و به ظاهر مستندی است که از کارنامه‌ی اقتصادی دولت صورت خواهد گرفت. تحلیل محتوای رسانه‌های مکتوب و مجازی اصلاح‌طلب در چند ماهه‌ی اخیر، به وضوح، درستی این ادعا را اثبات می‌کند.


2
- جریان فتنه همچنان با اجماع نخبگانی لازم برای معرفی کاندیدا فاصله‌ی معناداری دارد. مشکل اصلی این جریان ریسک بالای سرمایه‌گذاری بر کاندیدای رأی‌آور است، چرا که معلوم نیست نظام اجازه‌ی ورود چنین فردی را به عرصه‌ی انتخابات بدهد.
 
عباس عبدی می‌گوید: «درباره‌ی آقای خاتمی می‌توان گفت که نامزدی ایشان در شرایط کنونی (ماه‌های آینده را نمی‌دانم) از سوی حکومت به معنای مقابله‌جویی تلقی خواهد شد و این بر خلاف خط‌ مشی اصلاح‌طلبی است.»(24)
با این وجود تجربه‌ی ناکامی در انتخابات مجلس‌، اصلاح‌طلبان را به این نتیجه‌ی قطعی رسانده است که «اصل شرکت در بازی مهم‌تر از نتیجه‌ی آن است.» پیام نهفته در این حضور در وهله‌ی اول «احیای مشروعیت سیاسی» به عنوان آخرین فرصت بقای جریان فتنه است. علاوه بر آن، «فرصت انتخابات» آن قدر شایان توجه است‌ که دستاوردهای آن در منظر اصلاح‌طلبان هم‌سنگ پیروزی در انتخابات قلمداد شود‌. در فرصت انتخابات، به دلیل وجود حاشیه‌ی امن، امکان شبکه‌سازی اجتماعی‌، نقد فراگیر عملکرد نظام و اصول‌گرایان در حوزه‌های مختلف‌، جذب و آموزش نیرو، ایجاد اجماع و همگرایی در هرم مدیریتی جریان فتنه و مخابره‌ی زنده بودن این جریان به افکار عمومی و بسیاری ظرفیت‌های دیگر نهفته است‌.
البته نکته‌ی ظریف و شایان توجهی در اینجا مطرح است و آن اینکه خاتمی و جریان هاشمی در امیدواری نسبت به نتیجه‌ی انتخابات آتی اختلاف نظر جدی دارند‌. خاتمی شرایط موجود را چنانچه به همین منوال طی شود و اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ ندهد، با احتمال بسیار ضعیف پیروزی برای اصلاح‌طلبان تحلیل می‌کند، ولی جریان هاشمی معتقدند این بهترین و تنها فرصت پیروزی است. هرچند هم‌طراز دانستن این دو جریان خطایی فاحش است و نتایج تحلیلی غلطی را به دنبال دارد، اما در «فرصت» دیدن انتخابات پیش رو از ناحیه‌ی هر دوی آن‌ها هیچ تردیدی نیست.


3- اعتراف نظام به اشتباه فاحش استراتژیک در فتنه‌ی ۸۸ در زمره‌ی سازوکارهای مربوط به سناریوی انتخابات ۹۲ است. این اعتراف شاه‌کلید اعتبارزدایی از تصمیمات آتی مسئولان نظام است که نتیجه‌ی منطقی آن کاهش میزان نفوذ و خصوصاً قدرت بسیج عمومی رهبری است.
 
هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‌ای، ضمن اشاره‌ی تلویحی به مدیریت اشتباه کشور توسط رهبری، می‌گوید: «کشور باید توسط رهبری به مسیری که از "از اول بوده" برگردد و ما هم حاضر هستیم در خدمت ایشان ‌ـ‌ اگر بخواهند‌ ـ‌ کمک کنیم.»(25)
اصلاح‌طلبان معتقدند چنانچه به هر شکلی خطای برآورد نظام در فتنه‌ی ۸۸ به زبان مسئولان جاری شود، فایده‌ی آن تنها تزلزل در حلقه‌ی خواص نیست، بلکه در واقع نوعی جابه‌جایی قدرت نرم در سطوح بالا صورت گرفته و نهاد قدرت تضعیف شده است. برخی از گزاره‌هایی که اصلاح‌طلبان علاقه‌مندند نظام به اشتباه خود در خصوص آن‌ها اعتراف کند بدین قرارند:
-
حصر رهبران فتنه
-
زندانی کردن فعالین اصلاح‌طلب
-
سرمایه‌گذاری خوش‌بینانه روی احمدی‌نژاد
-
متهم کردن جریان اصلاحات به براندازی
-
تعطیل شدن احزاب اصلاح‌طلب
-
خارجی دانستن طراحی اعتراضات و ناآرامی‌ها
-
تحدید و تضعیف پایگاه اجتماعی هاشمی رفسنجانی و خاتمی

4
- اصلاح‌طلبان انتخابات شوراها را بسیار حائز اهمیت می‌دانند؛ تا آنجا که چند سال قبل محمدرضا تاجیک در مقاله‌ای شوراها را محلی برای آغاز فرآیند دولت‌سازی دانسته بود. این اهمیت از آن روست که شوراها با وجود اختیارات اندک، منابع مالی سرشاری دارند. از سویی هم اصول‌گرایان بر انتخابات آتی شوراها تمرکز چندانی ندارند و هم نظام بر حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات شوراها چندان حساس نیست‌. از سوی دیگر، تلقی اصلاح‌طلبان آن است که ورود در شوراها زمینه‌ساز پذیرش رسمی حاکمیت برای بازگشت به قدرت خواهد بود.


5- فارغ از مقتضیات موجود، اکنون جریان فتنه با موانع مهمی روبه‌روست؛ از جمله آنکه فضای کنونی، به دلیل امنیتی بودن، امکان هر نوع کنشگری فعال را از آن‌ها سلب نموده است. دیگر آنکه نظام کماکان از پذیرش جریان مشارکت‌کننده در فتنه‌ی ۸۸ به عنوان بازیگر فعال انتخابات آینده خودداری می‌کند. همچنین به دلیل عدم وجاهت سیاسی در بافت حاکمیت، امکان بهره‌برداری جریان فتنه از شکاف‌های موجود میان اصول‌گرایان به حداقل رسیده است. مشکل دیگری که اصلاح‌طلبان، در صورت تداوم وضع موجود با آن مواجهند، تولید فضای فرسایشی و ناامیدکننده در میان نخبگان این جریان است که در کوتاه‌مدت به بحرانی جدی‌تر تبدیل خواهد شد و کمترین عواقب آن پاک شدن کامل از حافظه‌ی تاریخی هواداران خواهد بود و همچنین ناامیدی غرب از توان جریان فتنه را به دنبال خواهد داشت.
عباس عبدی طی یادداشتی با بیان اینکه «اصلاح‌طلبان دچار دوگانگی راهبردی هستند» می‌نویسد: «با این نوع راهبردهای دوگانه، که به معنای دقیق، دوگانگی راهبردی است هم، نه تنها نمی‌توان گرهی از کار فروبسته اصلاحات را باز کرد، بلکه بر پیچیدگی گره راهبردی اصلاح‌طلبان افزوده خواهد شد.»[26]
راه‌حل بسیاری از مشکلات فوق ایجاد نوعی «تعامل با نظام» است که اغلب اضلاع فتنه به ضرورت آن پی برده‌اند و مخالفین این راهبرد در اقلیت‌اند. بنابراین ایجاد مفاهمه و تعامل با نظام در سطوح مختلف‌، دستور کار جدی جریان اصلاحات در چند ماه باقی‌مانده به انتخابات خواهد بود. رهبران فتنه معتقدند پیامی که به واسطه‌ی این تعامل بایستی به نظام برسد آن است که نظام نه می‌تواند و نه به صلاح است که اصلاح‌طلبان را از سپهر سیاسی کشور حذف کند. البته پیش‌شرط تحول نگاه نظام را «منتقل کردن ویترین فعالیت سیاسی اصلاحات از وضعیت رادیکال به دمکرات» می‌دانند.

6- جریان فتنه به عنوان حلقه‌ی داخلی عملیات غرب علیه نظام موظف است سلسله اقداماتی را در جهت کارآمدی سناریوی طرف خارجی در داخل به انجام برساند‌. این سلسله اقدامات چند مرحله دارد:
- گام اول تمرکز بر حوزه‌ی اقتصادی و کوفتن بر طبل آنومی اقتصادی از طریق عملیات گسترده‌ی رسانه‌ای در داخل کشور است.
 - گام دوم تشدید بحران اقتصادی و پیوند آن با بحران اجتماعی و پس از آن، کانالیزه کردن مطالبات اجتماعی به سمت رهبری است.
 - گام سوم به وجود آوردن زیرساخت‌های لازم برای انتقال پیام غرب به مردم و زمینه‌سازی برای نا‌آرامی‌های اجتماعی است.
در همین رابطه، علوی‌تبار در یکی از مصاحبه‌های خود با بیان اینکه «در حال حاضر ما دچار نوعی بحران اخلاق اجتماعی شده‌ایم» تأکید کرد: «همه‌ی این بحران لزوماً توسط مسئولان قابل درمان نیست. بنابراین معتقدم دمکراسی درمان همه‌ی دردهای ما نخواهد بود، چرا که تلاش برای ایجاد تحرک و مشارکت جامعه باید هم‌زمان با تلاش‌های مسئولان برای ایجاد چنین فضایی صورت پذیرد. بنابراین نمی‌توان گفت کدام یک بر دیگری مقدم است.‏»(27)
 - گام چهارم طرح گفتمان سازش به عنوان یک مطالبه‌ی فراجناحی و ارائه‌ی راهبرد نجات ملی در این خصوص است. در مرحله‌ی پایانی زمینه‌ی لازم برای نقد عملکرد رهبری در اداره‌ی کشور از سوی جریان فتنه مهیا خواهد شد.

7- بخش معتدل جریان فتنه و خصوصاً شخص خاتمی بعد از فتنه‌ی ۸۸ به ضرورت بازنویسی نسخه‌ی اصلاحات دوم‌خردادی پی برده‌اند. این نسخه، آن گونه که عباس عبدی تأکید دارد، بایستی مبتنی بر ظرفیت‌های واقعی و نه اغراق‌آمیز جریان اصلاحات باشد و به جای تقابل با نظام، به فکر تعامل با آن از موضعی مستقل و قدرتمند باشد. در این بازنگری، تأکید بر استفاده از سیاسیونی است که کمتر برچسب رادیکال و برانداز خورده باشند، چرا که وجود آن‌ها برای نظام حساسیت‌زاست. پیش‌فرض دیگر جریان خاتمی آن است که جریان سبز فاقد آینده‌ی سیاسی است و جدا کردن حساب آن از اصلاحات ضروری است. دیگر آنکه گزینه‌ی براندازی از درون برای نظام کاملاً منتفی است و در شرایط فعلی بایستی از آن صرف نظر کرد. این جریان معتقد است در شرایط موجود طرف غربی عزمی راسخ دارد تا تکلیف نظام را یک‌سره کند و چنانچه اصلاح‌طلبان در این میانه با هوشمندی رفتار نکنند، ممکن است هزینه‌های اقدام غرب به پای آن‌ها نوشته شود.

8- ضلع بالادستی فتنه اما چیدمان سازوکارهای منتهی به انتخابات را به گونه‌ی دیگری در نظر دارد. نقطه‌ی کانونی در هدف‌گذاری این گفتمان فراگیر کردن خط نقد رهبر معظم انقلاب است. در طراحی و سهم‌گذاری بازیگران این سناریو، بر ظرفیت بخشی از اصول‌گرایان نیز حساب شده است. برآوردهای موجود نشان می‌دهد این جریان فرادست در فتنه‌ی آینده هم به لحاظ گفتمانی و هم از حیث سازمانی شکل‌دهنده و اداره‌کننده خواهد بود‌، چرا که هم فرصت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را آخرین فرصت خود می‌داند و هم اینکه برآورد اتاق فکر این گروه از اقبال عمومی به کاندیدای مورد نظر حکایت دارد.
مبنای چنین برآوردی آن است که به زعم گروه مشاوران این جریان‌، مردم خواستار «اعتدال و سازش» هستند و می‌دانند که کاندیدای این گفتمان می‌تواند این کار را انجام دهد. از سویی طرف غربی مشکلی با این کاندیدا ندارد و از سوی دیگر، اصلاح‌طلبان و گروهی از اصول‌گرایان در زمره‌ی حامیان وی خواهند بود. حاصل آنکه ورود این گفتمان و پیروزی آن، علاوه بر دفع خطر احمدی‌نژاد، به منزله‌ی مرگ گفتمانی اصول‌گرایان و لطمه‌ای اساسی به اعتبار مقامات عالی‌رتبه خواهد بود.
عباس عبدی در این باره می‌گوید: «اعتماد به اصلاح‌طلبان هم در حد مناسبی وجود دارد. حتی اگر آمارهای رسمی از انتخابات گذشته را هم ملاک بگیریم، این اعتماد را می‌توان دید. از این رو، اصلاح‌طلبان در نهایت و بالقوه در وضعیت مناسبی هستند و باید بکوشند که این وضعیت را از قوه به فعل درآورند. البته اگر هم نتوانند جایگاه گذشته‌ی خود را تمام و کمال بازسازی کنند، این وضع مفید حال اصول‌گرایان نیست، زیرا نیروهای طرفدار اصلاح‌طلبان به سمت محور رسمی قدرت نمی‌آیند، بلکه به مدارهای سیاسی فراتر از اصلاح‌طلبی سوق پیدا می‌کنند و چنین تحولی در هیچ شرایطی به نفع جامعه و حکومت نیست؛ به ویژه در شرایط حساس کنونی.»(28)
از این منظر، طرف غربی فواید سرمایه‌گذاری بر گفتمان «اعتدال و سازش» را بسیار پرقیمت و گران‌مایه می‌داند. «بِرایان مورفی»، عضو اندیشکده‌ی «بنیاد شورای امنیت آمریکا»، در مقاله‌ای در «واشنگتن‌ تایمز» می‌نویسد: «موضوع کاندیداتوری بالقوه‌ی رفسنجانی برای انتخابات آتی ریاست‏ جمهوری و یا حمایت وی از یک کاندیدای مشخص، موضوعی است که واشنگتن و غرب از آن استقبال خواهند کرد. گرچه وی سال‌هاست که به عنوان بخشی از حاکمیت ایران تلقی می‌شود، اما به عنوان شخصیتی انعطاف‌پذیر و چهره‌ای که بیشترین سازگاری را با غرب دارد نیز به حساب می‌آید.» او ماه گذشته در وب‌سایت شخصی خود اظهار داشت: «ما به تنش‌زدایی و ظرافت بیشتر در روابط خود با جهان نیازمندیم». 
 مقدمات این سناریو از هم‌‌اکنون در حال انجام است که رئوس آن عبارت‌اند از: «اختلاف‌افکنی میان اصول‌گرایان»، «تشدید اختلافات تا مرز افشاگری اصول‌گرایان از هم» و «اعتبارزدایی از کارنامه‌ی مدیریتی اصول‌گرایان توسط خودشان».
هرچند انتخابات شوراها نیز از منظر این جریان حائز اهمیت است و مأموریت آن به حزب کارگزاران واگذار شده، اما تمرکز اصلی بر انتخاب کاندیدایی است که ویژگی‌هایی چون «عمل‌گرایی»، «اعتدال»، «کارنامه‌ی ‌خوب اقتصادی» و «نداشتن سوءسابقه‌ی سیاسی به منظور تضمین تأیید صلاحیت» را دارا باشد.

پی نوشتها:

[10]عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم، 10 دی 91.
http://tasnimnews.com/Detail?id=8710
[11]
عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری مهر، 4 شهریور 91.
http://www.mehrnews.com/mobi/NewsDetail.aspx?NewsID=1679487
[12]
اطلاعیه‌ی شماره‌ی یک جبهه‌ی اصلاح‌طلبان درباره‌ی انتخابات 92، منتشرشده در روزنامه‌ی مردم‌سالاری، 28 آذر 91.
[13]
قدرت‌الله علی‌خانی در مصاحبه با خبرگزاری مهر، 25 آذر 91.
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1743207
[14]
علیرضا علوی‌تبار در مصاحبه با پایگاه اینترنتی «میهن» (وابسته به علی کشتگر و شماری از عناصر ضدانقلاب فراری)، 9 مرداد 91.
http://www.mihan.net/press/1391/05/09/%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%A8/ 
http://www.kaleme.com/1391/07/10/klm-114515/[15]
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/07/120711_l10_nouri_nuclear_reform_greens.shtml[16]
[17]
سرمقاله‌ی 5 دی روزنامه‌ی اعتماد.
http://www.etemaad.ir/PDF/91-10-05/01.pdf
http://www.etemaad.ir/PDF/91-10-05/02.pdf
[18]
مقاله‌ی عباس عبدی در روزنامه‌ی اعتماد، 27 آبان 91.
http://www.kaleme.com/1391/06/06/klm-110805/?theme=fast[19]
[20]
عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم 10/10/91
http://tasnimnews.com/Detail?id=8710
http://www.kaleme.com/1391/06/06/klm-110805/?theme=fast[21]
[22]
محتشمی در مصاحبه با روزآنلاین 15/2/91
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-caf4fe5fa8.html
http://www.asriran.com/fa/news/234840[23]
[24]
عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم، 10 دی 91.
http://tasnimnews.com/Detail?id=8710
[25]
هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه‌ی آرمان روابط عمومی، 16 مهر 91.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/10/121007_l39_rafsanjani_khamenei.shtml
http://www.kaleme.com/1391/05/03/klm-107355/?theme=fast[26]
[27]
علیرضا علوی تبار در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا 23/8/91
http://www.ilna.ir/news/print_news.cfm?id=19673
[28]
عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم، 10 دی 91.

ادامه دارد...