4-قهرمان رزمی کار ( ببر ، میمون ، لک لک ، مار ، مانتیس):

برای انتخاب جنگ جوی اژدها ، ۵ نفر در معبد چی در حال آموزش می باشند. این ۵ حیوان نماینده چهار دسته از موجودات می باشند، ببر و میمون نماینده دسته پستانداران ، لک لک نماینده دسته پرندگان، مار نماینده خزندگان و مانتیس نماینده دسته حشرات می باشند. در واقع تمامی موجودات در انتخاب جنگ جوی اژدها ، نماینده دارند و تلاش می کنند تا انتخاب گردند. درگیر شدن تمامی دسته های موجودات اعم از پستانداران، پرندگان، خزندگان و حشرات در مسئله انتخاب جنگ جوی اژدها ، نشانگر اهمیت این موضوع و همه گیر بودن آن می باشد. در واقع مسئله جنگ جوی اژدها یا منجی شهر زمین، مربوط به تمام موجودات می باشد و در سرنوشت تمام موجودات تأثیرگذار می باشد، به همین دلیل تمامی دسته های جانوری در انتخاب آن شرکت دارند. این مطلب بیانگر این نکته است که مسئله منجی تنها مختص به انسان ها نمی باشد بلکه دیگر موجودات نیز با آن در ارتباط می باشند. (۱) در واقع منجی در جایگاه حجت خداوند بر روی زمین و برای موجودات در حفظ زمین و حفظ حیات و بقاء بر روی زمین نقش دارد، به همین دلیل دیگر موجودات نیز نسبت به آن مسئولیت دارند. هر چند داستان پاندای کونگ فوکار بر مبانی شیعه ساخته نشده است اما به برخی از آنها اشاره شده است. می توان این اشاره را بطور تصادفی دانست یا این که میان مبانی تفکر شیعی در مهدویت با تفکر کنفسیوسی در چین مشترکاتی وجود داشته باشد. همچنین این احتمال وجود دارد که از مبانی تفکر شیعه به نام خود استفاده نموده باشند.
5- شهروندان شهر تنها سه حیوان هستند : اردک ، خرگوش و خوک :
استفاده از این سه حیوان به عنوان شهروندان شهر، دارای نماد می باشد. اردک در فرهنگ اسلامی و عرفان اسلامی ، نماد حرص و آز می باشد که به خاطر حرصی که در جستجوی میان گل ولای برای پیدا کردن کرم می زند، سمبل صفت حرص شده است. خرگوش نیز به دلیل قدرت تکثیر زیاد و جوندگی اش ، سمبل شهوت نیروی جنسی و شهوت شکم می باشد.

خوک بدلیل نجاست خواری جزء حرام گوشتان می باشد و ویژگی ای که دارد، فاقد غیرت و تعصب نسبت به جفت خود می باشد خوک تنها حیوانی است که اگر خوک دیگری با جفتش نزدیکی نماید، واکنشی نشان نمی دهد. به همین دلیل مصرف گوشت خوک باعث بی غیرتی و بی تفاوتی نسبت به ناموس می گردد، و به همین دلیل در اسلام حرام شده است. استفاده از این حیوانات در داستان پاندا، سمبل بی تفاوتی، مصرف گرایی، سطحی نگری، لذت طلبی جامعه انسانی می باشد که تنها به دنبال لذت های دنیایی و مصرف گرایی می باشد. از تفکر و تعمق در موضوعات و امور عالم فاصله گرفته است. این جامعه سمبل جامعه لیبرال دموکراسی می باشد که اصالت را بر اباحی گری و لذت طلبی می داند و نسبت به حوادث و مشکلات و مسئولیت های آفرینشی، بی تفاوت می باشد. شاید سازندگان پاندای کونگ فوکار ، مبانی اسلامی را نسبت به شخصیت پردازی حیوانات ندانسته باشند، اما برای نشان دادن فرهنگ اباحه گری، بی تفاوتی، سطحی نگری، فانتری منشی، لذت طلبی و مصرف گرایی، بهترین حیواناتی که می توانستند انتخاب نمایند ، خوک و خرگوش و اردک می باشد.

- 6شخصیت استاد ادوی ( لاک پشت):
استاد ادوی کسی است که برای اولین بار اسرار تمرکز و هماهنگی در جهان را کشف نموده است و بر اساس آن فنون کونگ فو را ابداع نموده است. شخصیت ادوی ، شخصیتی پیامبرگونه دارد ، مکتب خاصی را ابداع نمود، از الهام برخوردار است، بیشتر در حال مراقبه و تفکر است ، نقش هدایت کنندگی دارد ، اوست که جنگ جوی اژدها را معرفی می نماید ، هزار سال است که منتظر آمدن جنگ جوی اژدهاست ، برخی مطالب را پیشگویی می نماید و… این شخصیت پردازی او را دارای ابعاد پیامبری معرفی می نماید. در واقع ادوی پیامبری است که منجی را پیش بینی می کند و ویژگی های او را بیان می کند و در نهایت

منجی اصلی ( جنگ جوی اژدها ) را معرفی می نماید. استاد ادوی در ابتدای داستان ، پس از یک مراقبه ، آمدن تای لانگ ( نیروی شر ) را پیش بینی می کند و می گوید: به من الهام شده است که تای لانگ باز می گردد. این نوع الهام شبیه پیش گویی هایی است که توسط پیامبران گذشته پیرامون ظهور و خروج دجال در آخرالزمان بیان شده است. (۲) استاد ادوی در داستان ، نقش هدایت کننده اصلی و پیرو مرشد را ایفا می نماید و انتخاب لاک پشت برای این شخصیت به خاطر نزدیک بودن عملکرد طبیعی آن با این شخصیت پردازی می باشد.

- 7شخصیت تای لانگ ، نماد نیروی شر :
تای لانگ نماد سختی ، شدت ، قدرت و خشونت می باشد که سمبل نیروی یانگ می باشد. تای لانگ بچه سر راهی بوده است که جلوی معبد چی گذاشته می شود و استاد چیفو آن را بزرگ می کند و به او آموزش می دهد. هنگامی که برای انتخاب جنگ جوی اژدها شدن آماده می شود ، استاد ادوی قلب او را تاریک می بیند و موافقت نمی کند. نکات قابل توجه در این داستان این است که جنگ جوی اژدها باید دارای قلبی روشن باشد. قلب تاریک یا قلب روشن ، ضمیر روشن یا دل سیاه، از گزاره های معرفتی و اخلاقی اسلامی می باشد. مباحثی که در اخلاق و عرفان پیرامون قساوت قلب یا نورانیت قلب مطرح می گردد، موید این نکته می باشد و جالب اینکه در این داستان، شرط انتخاب شدن برای منجی ، نورانیت قلب می باشد. نکته دیگر اینکه تای لانگ یک بچه سر راهی می باشد که اصل و نسب درستی ندارد ، چه کسی او را جلوی در معبد می گذارد؟ تای لانگ چگونه متولد شده است؟ آیا گذاشتن او در جلوی معبد ، هدف مند بوده است؟ آیا استاد چیفو دچار غفلت نشد که یک بچه سر راهی را که معلوم نیست فطرتش پاک است یا ناپاک ، به معبد آورد و تعلیم داد؟ آیا این یکی از روشهای شیطان نیست که افراد تاریک دل را به روشهای مختلف وارد جبهه حق می کند تا در مسیر حبهه حق مشکل ایجاد کنند؟ آیا جبهه شر برای مقابله با جبهه خیر به لباسهای مختلف در نمی آید تا بتواند در آن نفوذ نماید؟ جریان نفوذ جبهه باطل در جبهه حق ، همواره در طول تاریخ بوده است و جبهه حق همواره از این قسمت آسیب های جدی خورده است. انتخاب امیه به فرزند خواندگی عبدالشمس و خریده شدنش در شام توسط عبدالشمس و سپس شکل گیری دودمان بنی امیه در قریش و اسلام ، از این نمونه است. این نفوذ و آسیب تا آخرالزمان ادامه دارد و در مقابل حضرت حجت ، سفیانی قرار می گیرد که از دودمان ابوسفیان و بنی امیه می باشد. جبهه باطل از غفلت جبهه حق سوء استفاده می کند و در آن نفوذ می نماید. تای لانگ نماد نیروی شر می باشد که در دل جبهه خیر لانه می کند و هنگامی که به اوج می رسد ، خروج می نماید.

- 8تقابل میان خیر وشر :
یکی از گزاره های مهم در داستان پاندای کونگ فوکار ، تقابل میان خیر و شر می باشد. تاریخ بشر بر محور تقابل میان خیر و شر یا حق و باطل گذشته است. جبهه باطل همواره تلاش نموده تا بر جبهه حق پیروز گردد و شرارت و فساد را در عالم گسترش دهد. این تقابل از ابتدای خلقت وجود داشته و در آخرالزمان اوج به خود می رسد و در نهایت با پیروزی جبهه حق، خیر و صلح و صلاح بر جهان سیطره می یابد.

داستان پاندا با استفاده از این تقابل تاریخی، موضوع و محوریت داستان خود را بر این مطلب می گذارد و پاندا به عنوان نماد نیروی خیر و تای لانگ به عنوان نماد نیروی شر در برابر یکدیگر قرار می گیرند و در نهایت پاندا پیروز می گردد. اساس فلسفه کنفسیوس چین بر این تقابل و تعامل میان خیر و شر بنا شده است. این فلسفه حرکت عالم را از تقابلات میان این دو می داند و دو انرژی یین و یانگ را نماد این دو عالم می داند این تقابل در اکثر ادیان و مکاتب آمده است و پیرامون آینده آن پیشگویی هایی شده است. (۳)

پایان قسمت دوم