شعر از امام خامنه ای ( مدظله ) درباره مسجد جمکران در17سالگی
دلم قرار ندارد از فغان ، بی تو
سپندوار ز کف داده ام عنان ، بی تو
*********
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
ز جام عیش لبی تر نکرد جان ، بی تو
*********
چون آسمان مه آلوده ام ز تنگدلی
پر است سينه ام از اندوه گران ، بي تو
*********
نسيم صبح نمي آورد ترانۀ شوق
سر بهار ندارند بلبلان، بي تو
*********
لب از حكايت شبهاي تار مي بندم
اگر امان دهدم چشم خونفشان ، بي تو
*********
چو شمع كشته ندارم شراره اي به زبان
نمي زند سخنم آتشي به جان ، بي تو
*********
از آن زمان كه فروزان شدم ز پرتو عشق
چو ذرّه ام به تكاپوي جاودان ، بي تو
*********
عقيق صبر به زير زبان تشنه نهم
چو يادم آيد از آن شكّرين دهان ، بي تو
*********
گزارۀ غم دل را مگر كنم چو «امين»
جدا ز خلق به محراب جمكران ، بي تو
+ نوشته شده در جمعه ۱۵ شهریور ۱۳۹۲ ساعت 18:20 توسط سربازسیدعلی
|