تشنج های صورت گرفته در فضای سیاسی کشور طی دوره استقرار دولت دهم حول محور «جریان انحرافی» آنقدر پر سر و صدا و پرحاشیه بود که امروز کمتر رسانه‌ای را می‌توان در حوزه اینترنت مورد بررسی قرار داد و خبری مرتبط با «جریان انحرافی» را در آن نیافت.

اظهارنظرهای رجال سیاسی کشور درباره «جریان انحرافی» آنقدر متفاوت است که مخاطبان خاص را هم سردرگم می‌کند.

در این بین معلوم نیست تکلیف مخاطبان عام چه می‌شود و چگونه باید به سؤال‌ها ایجاد شده در ذهن خود پاسخ دهند و آیا اصولاً مرجعی برای پاسخ‌دهی دراین‌باره وجود دارد تا مجهولات ایجاد شده را معلوم کند یا نه؟

در این بین می‌توان روش‌های مختلفی را به منظور موضع گیری در برابر «جریان‌انحرافی» در پیش گرفت. روش‌هایی که هم می‌تواند مورد استفاده «عوام» قرار گیرد و هم گره‌گشای برخی «خواص» شود.

تقابل

تقابل با «جریان‌انحرافی» راهی است که بسیاری از گروه‌های فعال سیاسی در پیش‌گرفته‌اند. تقابلی که البته هزینه‌های خاص خود را هم برای سیاسیون و هم برای افراد جامعه دارد.

درگیری‌های سیاسی که البته عموماً در پوشش مخالفت‌ها با زمینهٔ اقتصادی، فرهنگی و یا امثال آن و نقش‌آفرینی «جریان انحرافی» اتفاق می‌افتد و از قضا عموماً مطابق خواسته همین جریان به پایان می‌رسد، اگر فاقد هر پیامد منفی باشد، دست‌کم علاوه بر صرف انرژی شخصیت‌های مختلف در محلی غیر از حل مشکلات مردم، می‌تواند این شائبه را ایجاد کند که مسوولان نظام، بی‌توجه به بعضی نارسایی‌های موجود در زمینه اقتصاد، فرهنگ و...، مشغول زورآزمایی در عرصه سیاست هستند.

در حال حاضر بی‌توجهی به فعالیت‌های «جریان‌انحرافی» یک اشتباه استراتژیک و اثرگذار است اما تقابل‌های حاشیه‌ساز، نمی‌تواند تأمین کنند مصلحت‌های موجود باشد.

انفعال

کم نیستند جریانات سیاسی و رجال معروف که روش‌های منفعلانه در برابر رفتار جریان انحرافی را در پیش‌گرفته‌اند. این دسته افراد که اتفاقاً در طیف‌های مختلف و گروه‌های سیاسی گوناگون قرار دارند، چنان در برابر «جریان‌انحرافی» موضع می‌گیرند که گویی این «حلقه خاص»، نه خطر و تهدید برای نظام است و نه فرصتگویی یک پدیده عادی است که زیاد هم نیاز به موضع‌گیری درباره آن وجود ندارد!

یقیناً این افراد، نه‌تنها زمینه‌ساز آزادی عمل «جریان‌انحرافی» هستند، بلکه زمینه را برای جولان‌دهی دیگر گروه‌های مسأله‌دار و مسئله‌ساز، فراهم می‌کنند.

هم‌زیستی

در حال حاضر بعضی چهره‌های شاخص در حوزه‌های گوناگون (به عنوان مثال در حوزه رسانه و خبر) کوشش می‌کنند که با اوضاع فعلی کنار بیایند.

این افراد ضمن قبول وجود «جریان‌انحرافی»، از حضور در کنار آن واهمه ندارند؛ حتی اگر تا پیش از این به عنوان وابسته به دیگر گروه‌های سیاسی شناخته شده باشند.

این افراد شاید در ظاهر کمکی به موجودیت «جریان‌انحرافی» نباشند اما باید بدانند که رنگ مشروعیت به بسیاری از فعالیت‌های آنان می‌بخشند.

همراهی

شاید این بدترین شکل تدبیر در برابر فعالیت «جریان‌انحرافی» باشد چرا که به معنای حل شدن در فعالیت‌های آن‌ها و قرار گرفتن در «حلقه انحراف» است.

حرف آخر

انتخاب شیوه برخورد با «جریان‌انحرافی» برای هر فرد، بسته به عقیده، آینده‌نگری و درک واقعیت‌های مختلف، متفاوت است.

یقیناً با توجه به پوشیده‌ماندن بخش اعظم برنامه‌های آتی «جریان‌انحرافی» و تجربه به‌دست‌آمده از تقابل‌های صورت گرفته در مدت چند سال اخیر با این حلقه، اتخاذ شیوه برخورد باید از یک‌سو تأمین‌کننده مصلحت‌های موجود-که طبعاً باید مطابق شرع، عرف و قانون باشد- بوده و از سوی دیگر متناسب با شرایط زمان باشد.

به‌عنوان مثال برخورد با فعالیت‌های فرهنگی و رسانه‌ای «جریان‌انحرافی» نمی‌تواند به‌شیوه چکشی انجام شود اما اگر مظاهری از فساد اقتصادی یا مواردی از این دست در اعضای «جریان‌انحرافی» دیده شد، باید بی‌درنگ با آن برخورد شود.

یقیناً با بررسی موضع‌گیری‌های رهبر فرزانه انقلاب در مقاطع گوناگون طی چهارسال گذشته، می‌توان شیوه صحیح برخورد با «جریان‌انحرافی» را استخراج کرد.