((-------«امام منجی»-------))

سلام دوستان

راستش تو یکی از سایتهای مشاوره داشتم میگشتم به نظر جالبی برخورد کردم بخونید :

سلام

من یه دختر مجرد ۲۲ ساله م که همه بدبختیم سر همین مجرد بودنمه . اول از همه یه سری اطلاعات راجبه خودم بدم . دختر مذهبی هستم ولی تظاهر نمیکنم مثلا وسط مهمونی پاشم نماز بخونمو چادر سر کنم و اینا نیستم همیشه اعتقادم بر این بوده که حجاب افکار مهم تر از حجاب ظاهره حالا بریم سر موضوع اصلی ؛

دیگه خودارضایی جوابگوم نیست و دارم به همجنس بازی و صیغه شدن و دوست پسر و این چیزا فکر میکنم ، یعنی درست چیزایی که به ضررشون واقفم ولی دیگه خسته شدم ، عاجز شدم .

وقتی از بیرون به خودم نگاه میکنم کسی جز یه فاحشه فکری پیدا نمیکنم دیگه برام بکارت و ازدواج مهم نیست، خسته شدم، مار خفته م امونمو بریده، دوست دارم طبیعی ارضا شم ولی نمیشه .

یعنی نمیذارن که بشم ، دو سه هفته پیش برام خواستگار پیدا شد که خانواده ی متوسطی بودن . داداشم نمیدونید چه مرافعه ای راه انداخت که نه زود و اینا به ما نمیخورن و فلان، خلاصه ردشون کردن و حتی نذاشتن پسر و ببینم .

چند روز بعد جواب رد آقا پسر و تو خیابون دیدم آخه برادرم ایراد گذاشت که فلان ایراد و داره وقتی دیدمش اینطوری نبود خیلی پسر خوب و خوشگلی بود.

این هیچی تموم شد و رفت ولی باز من موندم و این مار خفته ی لعنتی که روز به روز حریص تر میشه دیگه ساعت ها هم خود ارضایی کنم ارضا نمیشه انگار دنبال تجربه م و از اون مهم تر دیگه خیانت به همسر برام کار ننگی نیست .

یا مثلا سکس ... و اینا رو دوست دارم تجربه کنم دوست دارم تقاص شب بیداری ها و نبودناشو ازش بگیرم خواهر و برادری دارم که فقط زمانی کنارم هستند که خواستگار داشته باشم و بیان بپرونشو بیشتر هولم بدن تو این لجن زار پر نکبتم .

فقط تنها شانسی که آوردم خوب و میزون بودن ظاهرمه و شکر خدا مثه بقیه نگران سالمی بکارتم نیستم چون دخول انجام ندادم  البته ظاهر پسندی هم سوغات همین مار خفتمه .

دیروز همین جا خوندم یه خانم پرستار پست گذاشته چون پوستم چربه با شوهرم نمیخوابم .  بنده خدا گریشو هم درآورد بغض کردم و پیش خودم گفتم نگاه تو رو خدا یکی داره زیر فشار مار خفته کمر میشکنه یکی هم همه چی داره ولی ازش استفاده نمیکنه .

دلم یه تیکه جا میخواد که آدماش بی تفاوت باشن و اجازه بدن تا جایی که میتونم فریاد بکشم تا خون بالا بیارم ، اما کجا برم که این درون پر از صدامو از زیر پوست ساکت و آرومم تخلیه کنم .

یه وقتایی میگم باید گند بالا بیارم و آبروشونو ببرم تا بفهمن نیاز دارم یعنی چی؟ نمیدونم اگر این حرفا رو به مادرم اینا بگم چه واکنشی نشون میدن ولی چیزی که روشن خاموشی این گزینه پیش رومه واقعا تاسف میخورم به حال خودم که چه اعتقادات محکمی داشتم .

ولی الان بی تفاوت به هوا رفتنشون نگاه می کنم چند روز پیش حرکتی کردم که از یادآوریش تو ذهنم شرمم میاد چه برسه به نوشتنش ، خودارضایی و زنا با هم قابل مقایسه هستند تنها گناهانی هستند که خدا نمی بخشتشون و در سرای حق با اونا حرف نمیزنه .

دلم چقدر باید برای خودم بسوزه آخه یکی به تعداد موهای سرش رابطه داره و جهنم میره اما من چی امثال من که خویشتن دارن چی ؟ ما هم باید جهنم بریم آخه من نه عشق و حالی کردم نه دستی بهم خورده .

دقیقا باید پیش اونا برم یه وقتایی میگم خب اینا که نمیذارن ازدواج کنم حداقل برم نیازمو از راه غیر شرعی رفع کنم که حداقل اون دنیا دلم نسوزه . منم مثه اونا بگم خب عشق و حال کردم لذتشو بردم حالام دارم تقاص پس میدم .

ولی من خودمو میشناسم عرضه این کارا رو هم ندارم ولی چیکار کنم ؟ تو نت هم زیاد نمی چرخم اصولا سرگرمم ولی تقاص این شب بیداریا و کی باید پس بده ؟

حلالش نمیکنم هر کی میخواد باشه حتی بابام خیلی تو عذابم اون طناب پوسیده ای که باهاش تو این چاه افتادم هم دیگه نیست . عملا گیر کردم ، حالم از خودم بهم میخوره .

منو همجنس بازی ؟ آخه منو خیانت و دوست پسر ؟ آخه مگه من اینطوری بودم ؟! نمیدونم چیکار کنم ؟ چند ساله وزنم ثابت رو ۵۰ و قدم ۱۶۸ ورزشم نمیتونم کنم هیچکاری نمیتونم کنم من خودمو یه فاحشه ذهنی میدونم .

اینم بگم که اعتقادم بر اینکه اونی که فاحشه ست از اول فاحشه نبوده اول اعتقاداتشو ریز ریز کرده بعد فاحشه شده . نیومده اینجا نصیحت بخونم . نه اومدم فقط آلارمی داده باشم به والدین که انقدر زندگیو به دختراشون سخت نگیرن که انقدر ادامه بده ادامه بده که دیگه خودارضایی هم بهش جواب نده و به همجنس بازی فکر کنه.

هر کس ساکت و کم رو هست درونش پر از صداست . حتما باید آبروتونو ببره تا بفهمین نیاز فقط مال پسرا نیست ؟!

من نه روانشناس میخوام نه نصیحت فقط میخوام نیازم رفع شه که اونم طبیعتمه و حقمه خواسته ی زیادیه ؟

راستی ببخشید متنم طولانی شد اینم بگم که کسی خوشحال نشه فقط درد و دل بود .

اما راستش یه جواب جالب در رابطه با این مشکل دیدم که گفتم این سوال جوابش شاید خیلی ها رو چه دختر و چه پسر کمک کنه این جواب رو هم یکی از کاربران اون سایت داده بود :

والا اگر خودارضایی با زنا برابر باشه حکمش میشه سنگسار! ولی آیا واقعا سنگساره؟؟!! بیشتر اینو میگن که قباحت کار رو برشونه به نظر من! ببین یه مثال برات بگم : تو زمان پیغمبر میگفتن از لبه شکسته لیوان آب نخورین چون شیطان وجود داره! ولی آیا شیطان وجود داشته؟! نه ! میکروب داشته شدید هم داشته ولی خدا اینطوری گفته که سالم بمونن...به نظرم این قیاس هم شبیه اونه! که شدت وقاحت عمل رو برسونه وگرنه به قول خودت آش نخورده دهن سوخته که نمیشه! معلومه که زنا هزار برابر حالش بیشتر از خودارضاییه!تو این دوره زمونه که ازدواج سخته ادم هم نمیخواد بره سمت دوست دختر و پسر خودارضایی تنها راهشه! صیغه هم که نمیشه فقط ملت تو نظرات مینویسن :

آره برای شما پسرا که راحته برین صیغه کنید! به خدا راحت نیست! شما خودت رو بذاری جای اون دختر حاضری صیغه بشی؟؟!!

به هر حال خودارضایی گناه کبیره است و من هم تا دیروز نمیدونستم و انجام میدادم ولی از وقتی فهمیدم شروع کردم به روزه گرفتن چون واقعا خیلی کمک میکنه! کلا تقوا ! مثلا قبل ماه رمضون 30 روزه رجب و 15 روز شعبان رو روزه گرفتم و وصل کردم به رمضان که خیلی فرو کش کرد نیازم(البته اون موقع هم هنوز نمیدونستم فقط صرفا چون میخواستم برای رمضان آماده باشم اینکار رو کردم که تو ماه خدا خلاصه آره دیگه :) ) ولی میگم چون فکر میکردم خودارضایی گناهش ریزه انجام دادم بعد از رمضان!

به هر حال مطمئن باش خدا هم جای حق نشسته و با بنده هاش کلی فرق داره...

یه مثال از خدا که هر وقت یادم میافته اشکم درمیاد اینه :

اگر اشتباه نکنم یک روایت بود بازم میطمئن نیستم.میگن قیامت وقتی حساب و کتاب تموم میشه و یه بنده جهنمی میشه! (دقت کن قیامت همه چی تمومه ! نه مثل دنیا که فرصت جبران داری) وقتی دارن بنده رو میبرن جهنم برمیگرده به سمت خدا نگاه میکنه ! خدا میگه چیه چرا نگاه میکنی؟!! بنده میگه خدا من روی رحمتت خیلی بیش از این حساب باز کرده بودم...همون جا خدا میگه برش گردونید بخشیدمش! به همین سادگی!

خدا اینقدر عشقه که نگو! ببین نمونه همین عشق بودن خدا تو زندگی خودت :

به نظرت برای خدا کاری داره لحظه ای که داری خودارضایی میکنه یکی یهو بیاد و ببینه و آبروت بره؟؟ نه کاری نداره! اینقدر براش ساده است...اگر بخواد یهو کل دیوارای اطرافت میریزه و تو وسط شهر در حال خودارضایی نمایان میشی!

ولی خدا نمیکنه چون ستارالعیوبه...چون الرحم الراحمینه...چون خود عشقه...یا خود من انهمه گند زدم با خود ارضایی به خودم ولی خدا توفیق روضه رو از من نگرفت که هیچ 75 روز تقریبا پشت سر هم روزه میگیرم! به خدا اینا کار خود خداست!! خدا یه عشقیه که نگو ... فقط برو ببین چه با آب و تاب از بهشتش برات میگه تو قرآن...چرا؟...چون دوستت داره...یا بذار یه داستان دیگه برات بگم...رفتن پیش پیامبر گفتن یه جوانی حسابی گناه میکنه پیامبر فقط پرسید نمازش رو میخونه؟! گفتن بله گفت انشاالله نجات پیدا میکنه!...اصلا چرا این! بذار یه داستان بدتر بگم...میگن یه عذابی بوده هر روز عصر به شیطان(دقت کن ها شیطان!!!) نازل میشده...شیطان میره پیش پیغمبر(ص) که انشاالله فدای مهربونی ایشون بشم...میگه شنیدم شما رحمت للعالمینی اگر راسته این عذاب رو از من بردار و به دعای پیامبر و دستور خدا این عذاب برداشته میشه! به همین راحتی!

اونوقت به نظر تو آیا خدایی که پیغمبرش اینهمه ماه و مهربونه خودش میتونه بنده اش رو راحت عذاب کنه؟! اینقدر تبصره میاره که نگو! تو زمان خلقت هم همینجور بوده! فرشته ها میگن چرا میخوای انسان رو خلق کنی؟ که دوباره فساد بشه! خدا میگه یه چیزی میدونم که شما نمیدونید...خودتو دست کم نگیر تو اشرف مخلوقات خدا هستی...یعنی موجودی خدا وقتی خلقش کرد یه ایول بلند به خودش گفت قربونش برم...اشرف مخلوقات بودن کم حرفی نیست...پس اشرف مخلوقات خدا از امامها کمک بگیر و اونا رو واسطه کن و نمازات رو درست کن انشاالله همه چی رو خدا میبخشه...

ناراحت هم نباش عزیز جان خدا خیلی خیلی خیلی خیلی مهربونه اینقدر که وقتی تنهایی بعد از هزار تا گناه و کثافتی که کردی یه محرم برات میذاره میری برای سیدالشهدا گریه میکنی به ازای هر قطره اشکت! (دقت کن هر قطره اشکت) کل گناهانت رو میبخشه! خداییش من هر موقع به خودم فکر میکنم و خدا میگم خاک بر سر من! بزرگترین نعمت من خود خودشه من هنوز نفهمیدم...وقتی سردت میشه خدا اروم میاد پشت سرت و با گرمای دستش فشارت میده که سرمای تنت در بره...خلاصه که خدا خیلی ماهه توبه کن و دیگه اینکار رو نکن تضمینی خدا میبخشه خیالت تخت...

اما در مورد نیازت برو پیش یه حاج آقا یا یه خانم مسجدی که مسن هست و میتونه برات ضامن بشه یا مادربزرگ یا پدربزرگ و نیازت رو بگو البته اگر رو نداری مستقیم به پدر و مادرت بگی من که مستقیم به مادرم گفتم زن میخوام!...داداشت خر کی باشه که تو بری جهنم...تو نیاز داری و حقته راحت برو درخواست کن چون خدا هرچی ببخشه اینو بعید میدونم که تو خونه بشینی و حداقل اقدامی نکن!چون یکی از شرایط توبه اصلاحه و راه اصلاح آدمهای گرم مزاج همینه! :)

خدا اون دنیا میگه دخترجان تو نیاز داشتی قبول و داشتی از روی خامی خودارضایی میکردی حالا که فهمیدی چه اشتباهی کردی برای رفع این نیاز طبیعی چه کردی؟! من خودم 22 سالمه و دانشجو و پسرم! کار و سربازی ندارم(البته یه کار موقت دارم ولی پولش خیلی کمه) ولی به واسطه حرف خود خدا که هرکی ازدواج کنه ما مادی اوکی اش میکنیم از مادرم خواستم برام پیگیرش باشه...چون ازدواج واجبه برام!

شما هم نگران نباشه انشاالله مشکلت حله...یاحق به حق امیرالمونین اسدالله الغالب آقاجانم علی بن ابی طالب

دوستان عزیزم! میدونم خودارضایی مشکل خیلی ها(چون دیدم اطرافم که میگم) هست اینو گذاشتم.انشاالله سعی میکنم بیشتر راجع به این گناه کبیره بذارم...یاعلی