جلوههاي عدل در حكومت امام زمان(ع)
جلوههاي عدل در حكومت امام زمان(ع) | |
![]() اول: يكي از صفات برجستة الهي است كه امام(ع) فرمودند: اساس دين، توحيد و عدل است1؛ دوم: از فضايل فردي انسان است. انسان عادل يعني كسي كه مرتكب گناه بزرگ نميگردد و به گناه كوچك اصرار نميورزد؛ سوم: گاهي همطراز حق به كار رفته است و به گفتار درست و حق، قول عدل گفتهاند. به واسطة عدلي كه با ظهور و قيام مهدي(ع) برپا ميشود هيچ كس نميتواند به ديگري ظلم كند. احاديث زيادي در اين زمينه نقل شده و فراگير شدن عدالت يكي از مهمترين ويژگيهاي مهم دوران ظهور برشمرده شده است. پيامبر اكرم(ص) فرمودهاند: يملأ الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً2. از امام رضا(ع) روايت شده است كه فرمودند: خداوند زمين را به دست قائم(ع) از هر ستمي پاك و از هر ظلمي پاكيزه سازد... آن گاه كه او قيام كند ترازوي عدل را در ميان مردم نهد و بدين گونه هيچ كس نتواند به ديگري ستمي كند3. در تمام دوران زندگي زمين، انبيا و اوليا، انسانها را به فطرت و عقل و نداي تربيتي عدل و عدالت اجتماعي فرا ميخواندند، اما زندگي بشر هيچگاه تماماً ميل به سوي صلاح و تقوا و خالي شدن ظلم و جور و عدل الهي نشده است و اين تنها به دست صاحب اصلي اين قيام حضرت مهدي(ع) تحقق خواهد يافت. امام صادق(ع) دربارة استقرار عدل و دادگري امام عصر(ع) و در زمان قيام و ظهور و حكومتشان اين چنين بيان ميكنند: پس آگاه باشيد. به خدا قسم كه قائم(ع) عدالت را به درون خانههاي مردم وارد ميسازد. چنان كه سرما و گرما وارد خانههاي آنها ميشود4. به اين ترتيب، با ظهور دولت امام زمان(ع) و تحولي اساسي، همة آرمانهاي اسلامي بشر تحقق مييابد و عدالت به تمامي طلوع ميكند و بيداد به كلي غروب مينمايد. در اين قسمت با توجه به روايات به مظاهر دولت و عدالت سايهگستر در حيات بعد از ظهور اشاره ميكنيم: 1. نتايج و ثمرات عدالت امام زمان(ع) احياي زمين و آدميان است. عدالت مهدوي چنان نشاطآور است كه به تغيير قرآن و روايات زمين پيش از تحقق آن عدالت، مرده و بيجان است و با برقراري آن زنده ميگردد و حيات مييابد. چنانچه خداي تعالي ما را از اين شگرفي آگاه ساخته است: إعلموا أنّ الله يحيي الأرض بعد موتها5. بدانيد كه خدا زمين را پس از مرگش زنده ميگرداند. هر كس و هر چيز كه استعداد زنده شدن داشته باشد به دست مهدي(ع) و با دولت او زنده ميشود. چنانچه بنا بر روايات، تفسير اين آية كريمه احياي زمين با عدالت و بر پا ساختن حدود الهي است. تا جايي كه ميفرمايند: عدالت حيات احكام است. 2. ثمرة برپايي قسط و عدل در حكومت حضرت مهدي(ع) فطرت و ايمان انسان است. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: ساعتي از دولت پيشواي عدل برتر از عبادت هفتاد سال است؛ 3. عدالت دولت امام مهدي(ع) امنيتي فراگير و همهجانبه را به ارمغان ميآورد. امام باقر(ع) در توصيف امنيت فراگير دوران ظهور ميفرمايند: چنان امنيتي برقرار شود كه پيرزني ناتوان از شرق به غرب رود و هيچ كس آزاري به او نرساند6؛ 4. عدالت ايشان در سيرة اقتصادي به گونهاي است كه در دوران خويش اموال عمومي را بين مردم به طور مساوي تقسيم خواهند كرد و نخواهند گذاشت كسي از حق خود بينصيب بماند7؛ 5. از نمونههاي عدالت امام مهدي(ع) آن است كه ايشان به هر كس بنا بر شايستگيهايش سمت ميدهد. پيامبر اكرم(ص) در خطبة غدير خم ميفرمايند: آگاه باشيد! آخرين امام از ما قائم مهدي خواهد بود... و آگاه باشيد كه او هر صاحب فضلي را بر مبناي فضلش و هر صاحب جهلي را بر مبناي جهلش نشان و سمت ميبخشد8؛ 6. نظام قضاوت و دادرسي نيز در حكومت مهدي(ع) شكل ويژهاي دارد. آن بزرگوار مانند حضرت داوود به حق حكم ميكند. خداوند ايشان را از اسرار پنهاني مطلع ميسازد و از شاهد و بينه بينيازشان ميگرداند. بدين ترتيب ديگر هيچ ستمي از ديد نافذ امام مهدي(ع) مخفي نميماند، هيچ مظلومي تنها گذاشته نميشود و هيچ ظالمي راه گريز از اجراي حد و حكم الهي را نمييابد؛ 7. در بيان معناي عدل چنين آمد كه عدل برابر است با حق و انسان عادل كسي است كه به حق عمل كند. پس ظهور امام زمان(ع) و برقراري از جانب ايشان به اين معناست كه انسانها نه فقط به ديگري ظلم نكنند بلكه در حق خود نيز ظلم ننمايند. به عبارتي عدل با تقوا برابر است و تقوا يعني خود نگهداري و نگه داشتن اعضا و جوارح از انحراف براي تحقق هدف كه همان بندگي و عبوديت است. در آن روزگار آنچه كه از روايات برميآيد: خداوند دلهاي امت را آكنده از بينيازي ميسازد، ريشههاي تهمت و دروغ كنده ميشود. ريا از بين ميرود و در امانتداري رواج مييابد. فحشا و تجاوز ناپديد ميشود و در آن روزگار مردم به عبادت و اعمال شرعي و دينداري روي ميآورند و همواره نماز جماعت به پا ميدارند. پينوشتها: 1. الصدوق، التوحيد، ص96. 2. زمين را آكنده از قسط و عدل ميسازد، همان گونه كه از ظلم و جور پر گشته باشد؛ صافي گلپايگاني، لطفالله، منتخب الاثر، ف2، ب25. 3. الصدوق، كمالالدين و تمامالنعمه، ج2، ص372. 4. المجلسي، بحارالانوار، ج2، ص362. 5. سورة حديد (57)، آيه 17. 6. صافي گلپايگاني، منتخبالاثر، ص308. 7. مجلسي، همان، ج51، ص91. 8. موسوي اصفهاني، سيد محمدتقي، مكيالالمكارم، ج1، ص49. ماهنامه موعود شماره 69 |
+ نوشته شده در شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ ساعت 1:14 توسط عمار سایبری
|