امام رئوف

امام رضاع در خراسان بود و در ظاهر ولیعهد مامون به شمار می آمد، شماری از شیعیان برای دیدار آن حضرت به خراسان آمده بودند، و از دربان اجازه ورود می خواستند، دربان برای ان ها از حضرت اجازه می طلبید ولی ایشان اجازه نمی داد…

دعبل خزائی شاعر متعهد و آگاه وقتی قصیده شورانگیز خود را در حضور حضرت امام رضا(ع) خواند و سپس تقاضای لباس از آنحضرت برای تبرک کرد،امام رضا (ع) یکی از لباس های خود را به او داد .

وقتی دعبل از خراسان به شوش بازگشت  کنیزی داشت که بسیار به او علاقه مند بود دید زخم جانکاهی در چشمان او پدید آمده است، پزشکان آن زمان آمدند و پس از معاینه چنین نظر دادند درباره  چشم راست او ما قادر به معالجه نیستیم و راهی برای بهبود آن نمی یابیم اما درباره چشم چپ او به درمان و معالجه می پردازیم و امیدواریم که سلامتی خود را بازیابد.

دعبل از این پیش آمد سخت ناراحت شد به طوری که بسیار گریه کرد سپس به یاد باقیمانده لباس حضرت رضا (ع) افتاد که در دستش بود و قسمت دیگر را مردم قم از او گرفته بودند .

آن لباس را به چشم کنیز کشید و چشم او را با قسمتی از آن باقیمانده لباس در اول شب بست .
وقتی که صبح شد و دستمال را باز کرد دید چشمش خوب شده به طوری که به برکت حضرت رضاع بهتر از قبل از بیماری گشته بود.
تعیین دستمزد
سلیمان بن جعفر می گوید همراه امام هشتم حضرت رضا (ع) برای کاری عبور می کردیم تا این که من خواستم بخانه ام بازگردم  حضرت به من فرمود با من بیا و امشب در خانه ما باش .
دعوت حضرت را پذیرفتم و به خانه آن حضرت رفتم آن حضرت به غلامان خود نگاه کرد و دید آن ها مشغول آماده کردن گل و ساختن دیوار اصطبل هستند در این میان دید یک نفر غلام سیاهی که غریب بود در آنجا کار می کند به غلامان خود فرمود این غلام سیاه در اینجا چه می کند؟ آنها عرض کردند او را به عنوان کارگر اجیر کرده ایم تا ما را کمک کند و چیزی در مقابل کارش به او بدهیم .
امام رضا (ع) فرمود قاطعتموه علی اجرته آیا مزد او را با او قرارداد و تعیین کرده اید؟ غلامان عرض کردند نه بلکه او آمده برای ما کار کند و در مقابل آنچه ما راضی شدیم مزدی به او بدهیم .
امام از این شیوه ناراحت شد و بر آن غلامان غضب کرد و حتی با تازیانه آنها را زدکه چرا مزد کارگر را تعیین نکرده اید .
سلیمان بن جعفر می گوید، من به امام هشتم (ع) عرض کردم چرا شما این طور خشمگین شده اید؟امام  رضا فرمود من مکرر این غلامان را از تعیین نکردن مزد کارگر نهی و  سفارش اکید کرده ام که هر کارگری را که برای کار میاورید درمورد مزد او با او قرار داد کنید؛ ای سلیمان این را بدان که اگر مزد کارگری را تعیین نکنی و در آخر کار سه برابر مزد معمول به او بدهی باز گمان می کند که از مزد او کم کرده ای و هنگامی که مزد او را تعیین کردی و در آخر کار اگر همان مزد را به او بدهی از تو تشکر می کند .
فان زدته حبه عرف ذلک لک ورای انک قدزدته واگربه اندازه یک حبه برمزدمقرراوبیفزائی ازتوقدرشناسی واعتقادمییابدکه برمزدش افزوده ای .

امام رضاودوستان
امام رضاع درخراسان بود و در ظاهر ولیعهد مامون به شمار می آمد، جمعی از شیعیان برای دیدار آن حضرت به خراسان آمده بودند، و از دربان اجازه ورود می خواستند، دربان برای ان ها از آنحضرت اجازه می طلبید ولی آنحضرت اجازه نمی داد .
آن هادوماه پی درپی درهرروزدوباروجمعا
۶۰  بار به در خانه آن حضرت آمده واجازه ورودمی طلبیدندوبه دربان گفتندبه امام رضاع بگو ما جمعی از شیعیان شما هستیم ،وقتی دربان تقاضاوپیام آنهارابه امام عرض می کرد،امام می فرمود:من فعلااشتغال دارم به آنهااجازه ورودنده .
سرانجام آنهابه دربان گفتند:ازجانب مابه امام عرض کن ،ماازبلاددور آمده ایم ومکرراجازه خواسته ایم وجواب منفی داده ایددشمنان ما،ماراشماتت خواهندکرد،اگربدون ملاقات باشمابه وطن بازگردیم ،نزدمردم ،شرمنده و سرافکنده خواهیم شد …
دربان ،پیام آنهارابه امام ابلاغکرد،امام فرمود: به آنهااجازه ورودبده .
دربان به آنهااجازه داد،آن هابه محضرآنحضرت رسیدندوپس ازاحوالپرسی ،عرض کردند:ای پسررسول خدا،چه شده که مابه این بی مهری جانکاه وخفت وخواری افتاده ایم وپس ازآنهمه بی اعتنائی وعدم اجازه شما،دیگربرای ماآبروئی نماند،علت چیست ؟امام رضاع فرمود:این آیه
۳۰ شوری رابخوانید”ومااصابکم من مصیبه فبماکسبت ایدکم ویعفوعن کثیر” هرمصیبتی که به شمارسدبه خاطراعمالی است که انجام داده ایدوبسیاری رانیز عفومی کند .
من درموردشمابه پروردگاروبه رسول خداوامیرمؤمنان وپدران پاکم پیروی کردم .
آنهاعرض کردند:چرانسبت به مابی اعتناهستید؟امام رضاع فرمود:به خاطرآنکه شماادعامی کنیدازشیعیان امیرمؤمنان علی ع هستید،وای برشماهماناشیعه علی ع ،افرادی مانندحسن وحسین ع وابوذروسلمان ومقدادو عمال ومحمدبن ابوبکربودند،که هیچگونه مخالفت بااوامرآنحضرت نمی نمودند، وهیچگاه کاری که موردنهی آنهابودانجام نمی دادندولی شماوقتی که می گوئیدما شیعه علی ع هستیم دربیشتراعمال ،بادستورات آن حضرت مخالفت می نمائیدودر انجام فرائض کوتاهی می نمائید،ودررعایت حقوق برادران ،سستی می کنید،آنجا که تقیه واجب است تقیه نمی کنیدوآنجاکه حرام است تقیه می کنید،اگرشمابه جای شیعه بگوئیدماازدوستان اولیاءخداودشمن دشمنان آنهاهستیم ،شمارادر این قول ردنمی کنم ،ولی شماادعای مقام ارجمندشیعه می کنیداماادعای شمابا اعمال شماسازگارنیست ،شماراه هلاکت رامی پیمائیدمگراینکه باتوبه وانابه ،ضایعات گذشته راجبران کنید
آنهاگفتند:مااستغفاروتوبه می کنیم ،واز این پس خودرابه عنوان دوستان شما،ودشمن دشمنان شما،عنوان می نمائیم نه شیعه شما .
امام رضافرمود:آفرین برشمابرادران ودوستان من ،آنگاه امام از آنهااحترام شایان کردوآنهارانزدخودنشانیدوسپس به دربان خودفرمود: چندبارازورودآنهاجلوگیری کردی ؟اوعرض کردشصت بار .
امام به اوفرمود: شصت بارنزدآنهابیاوبه آن هاسلام کن وسلام مرابه آنهابرسان ،خداوندبخاطر استغفاروتوبه ،آنهاراآمرزید،وآنهاوبستگان آنهارابه خاطردوستیشان با ما،مشمول کرامت ولطف خاص قرارداد،وبه آنهاازغذاهاواموال بطوروفور ،بهره مندسازوگرفتاری آنهارابرطرف نما .
رؤیای حقیقی
عصرامام هشتم حضرت رضاع بود،کاروانی ازخراسان به سوی کرمان رهسپارگردید،درمسیرراه درزدان سرگردنه هابه کاروان حمله کرده وکاروانیان راغارت کردند،ویکی ازافراد کاروان مثلابه نام عبدالله رادستگیرنمودندوبه اومی گفتند:تواموال بسیار داری ،بایداموال خودرادراختیارمابگذاری .
عبدالله هرچه التماس کرد، آنهااورارهانکردند،بلکه شب وروزاوراشکنجه می دادندتااوثروت خودرا دراختیاردزدان بگذارد،اورادرمیان سرمای شدیدبیابان پربرف نگه می داشتند ودهانش راپرازبرف می نمودند،به طوری که دهان وزبانش آسیب سخت دیدآن گونه که نمی توانست سخن بگوید .
سرانجام دل یکی اززنان دزدها،به حال عبدالله سوخت ،واسطه شدودزهااوراآزادنمودند،عبدالله ازدست دزدهاگریخت و بادهانی مجروح وزبانی آسیب دیده وخودرابه خراسان رسانید،درآن جاازمردم شنیدکه حضرت رضاع واردسرزمین خراسان شده واکنون درنیشابوراست عبدالله ازارادتمندان آل محمدع بود،باخودفکرمی کردکه ازناحیه آنهالطفی بشود .
درهمان ایام ،عبدالله درعالم خواب دیدکه شخصی به اوگفت :امام رضاع به نیشابورآمده ،نزداوبرووازاوبخواه که بیماری دهان وزبانت رامعالجه کند ،عبدالله درعالم خواب به حضورحضرت رضاع رفت وجریان راگفت ،امام به اوفرمود:مقداری اویشان یکنوع سبزیجات رابازیره ونمک خوردومخلوطکن ،و سپس آن معجون رادویاسه باربردهانت بگذارکه دمان می یابد .
عبدالله از خواب بیدارشد،امابه خواب خوداهمیت ندادوباخودمی گفت :نمی توان به آن چه درخواب دیده اعتمادکرد،سرانجام تصمیم گرفت به نیشابوربرودوباامام رضاع ملاقات نماید،به سوی نیشابورمسافرت کردوجویای حال امام شد،گفتند، آن حضرت به کاروانسرای سعدرفته اس ت ،عبدالله برای دیدارامام به آنجارفت وبه زیارت امام ،توفیق یافت وسپس جریان خودرابیان کرده وازآن بزرگوار خواست تادرمورددرمان دهان وزبانش چاره اندیشی کند .
امام به اوفرمود: مگرمن درعالم خواب ،روش درمان بیماری دهان وزبانت رابه تونیاموختم ؟ عبدالله گفت :ای امام بزرگوار،اگرلطف بفرمائی باردیگرآن روش درمان را به من بیاموز .
امام فرمود:مقداری اویشان وزیره رابانمک ،خوردومخلوطکن وآن رادویاسه باربردهانت بگذارکه بزودی خوب می شوی .
عبدالله می گوید: همین روش درمان راانجام دادم ،وهمانگونه که امام فرموده بود،خوب شدم و سلامتی دهان وزبانم رابازیافتم .
خلقت حضرت عیسی (ع)
ابن قره دانشمندمسیحی طبق نظرمسیحیان میگفت مسیح ع پسرخدااست ،یااووروح القدس ومریم ،هرسه درهم آمیختندوخداشدندو …
اودرمجلسی که حضرت رضاع درآن بودحضوریافت ،امام به اوفرمودشمادرباره حضرت مسیح ع چه اعتقادی دارید؟ اودرپاسخ گفت یاسیدی انه من الله ای آقای من ،مسیح ازخدااست .
امام فرمودمنظورتوازکلمه من چیست ؟باتوجه به اینکه این کلمه به معنی چهاروجه آمده است ،که پنجمی ندارد
۱اگرمنظورت ازکلمه من ،بعضی ازکل است ،نتیجه این میشودکه مسیح (ع) جزئی ازخدااست .
واگرمنظورت این است که کالخل من الخمرمانندسرکه است که ازشراب بدست آمده ،وشراب ،استحاله ودگرگون یافته بنابراین ،خدادگرگون شده ومسیح شده است .
یا ما نند پسر، نسبت به پدراست کالولدمن الوالدبنابراین ،براساس ازدواج خواهدشد .
و یا نسبت این دومانند نسبت آفریدگار و آفریده است؛ کالصنعه من الصانع بنابراین براساس مخلوق نسبت به خالق است ،واگرغیرازاین چهاروجه ،درنظرتوهست ،بیان کنید دانشمند مسیحی ، از جواب ، درمانده شد و سخن نگفت.
عبادت امام رضا(ع)
از برخی  روایات استفاده میشودکه امام هشتم حضرت رضاع مدتی درشهرسرخس ،زندانی و تحت نظربوده است ازجمله اباصلت هروی میگوید در سرخس به کنارخانه ای که امام هشتم ع درآن زندانی بودرفتم ،اززندانبان ها اجازه خواستم تا با امام ملاقات کنم .
آنها گفتند نمی توانی با امام ملاقات کنی .
گفتم چرا؟ گفتند امام رضا(ع ) نوعا شبانه روز مشغول نماز است  و در یک شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند، فقط ساعتی در آغاز روز، و قبل ازظهر، و ساعتی هنگام غروب ، نماز نمی خواند، ولی دراین ساعات نیزدرمحل نمازخود به مناجات و راز و نیاز با خدا، اشتغال دارد …

منبع:اهل قلم